[caption id="attachment_3039" align="aligncenter" width="671"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
در اینجا جدیدترین متدهای تندخوانی را تقدیم شما عزیزان خواهیم کرد، 6 تکنیک جدی تند خوانی که می توانید از آن ها برای هر موضوعی استفاده کنید.
متاسفانه تمرکز بر روی محتوا و اصرار بر روی فهم آن، یکی از مواردی است که مانع از تندخوانی می شوند. بدون داشتن فهرستی از متدهای به روز در مورد تندخوانی، دانش اموزان قادر به خواندن مطالب به درستی نیستند. معلمان باید کاملا آگاهی داشته باشند که آنها ارائه دهنهد ی اطلاعات نیستند، بلکه باید متدهایی را به دانش آموزان یاد بدهند که بتوانند مهارت های خواندن و مطالعه را یاد بگیرند. نکران نباشید ما در اینحا این ایده ها و تکنیک ها را به شما ارائه خواهیم داد.
[caption id="attachment_3071" align="aligncenter" width="727"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
به دانش آموزان و دانشجویا خود یاد بدهید که حاشیه نویسی کنند. این کار از برجسته سازی بسیار بهتر است و به آن ها کمک می کند تا بتوانند درک درستی از مطلب داشته باشند، این حاشیه نویسی ها می تواند شامل موارد زیر باشد:
تعریف کلمات جدید
سوال پرسیدن
کدنویسی کلمات و مضامین تکراری
ایجاد ارتباط شخصی با متن
ذکر عناوین و وقایع کنونی
خلاصه کردن متن و پاراگراف
بخش بندی کردن متن
دسته بندی کردن اطلاعات
کدگذاری و شماره گذاری
رسم شکل
این لیست ها تمام ناشدنی هستند، نکته این جاست که دانش آموزان هنگام مواجه شدن با یک متن روند خاص و تکراری خود را پیش می گیرند. اما از یاد دادن حاشیه نویسی و یا تکینکی های مشابه ابایی نداشته باشیداین کارها به تمرکز بیشتر آن ها بر روی متن کمک کرده و و خواهند فهمید که کدام متد برای درک مطلب آن ها بیشتر کارساز است.
[caption id="attachment_3070" align="aligncenter" width="734"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
گرچه خواندن و مطالعه بر عهده ذهن است، اما ترکیب کردن احساسات، تقویت کننده های بیشتری را برای دانش آموزانی که در حال رشد دادن به مهارت های خواندن خود هستند، فراهم می کند. با صدای بلند سؤال پرسیدن در مورد متنی که در حال خواندن آن هستید، می تواند به برای دانش آموزان بسیار مفید فایده باشد.
اما متأسفانه بسیاری از دانش آموزان سؤال پرسیدن و مقدار و کیفیت آن را بلد نیستند و معمان باید این امر را به آنان آموزش دهند. می توانید این کار را بر روی یک متن و با نشان دادن روی پروژکتور انجام دهید، و این تمرین و آموزش را برای شاگردان بصری کنید؛ البته به شاگردان خود بیاموزید که با استفاده از مداد و یا نشان گر متن ها را مطالعه کنند تا تمرکز آن ها بیشتر شود.
به دانش آموزان خود یاد دهید که هدف گذاری داشته باشند، گرچه در ابتدای هر کتابی اهداف درس بیان شده است اما متاسفانه دانش آموزان به شخصه قادر به ارزیابی اهداف نیستند و نمی توانند برای خود هدفی را تنظیم کنند. بهتر است در ابتدای سال از آن ها بخواهید که به نظر خودشان در چه چیزهایی موفقیت داشته اند و چه مهارت ها و استعدادهایی را دازند، عادات مطالعه خود را بنویسند و در واقع بیوگرافی کاملی از خود و دستاوردها و شکست های خود به شما به صورت متن ارائه دهند.
هر چه طول متن کوتاه ت باشد، نیاز به تمرکز کمتر و در نتیجه فهم آن آسان تر است. این کار باعث می شود اعتماد به نفس دانش آموزان بالاتر رفته و بهتر مطالب را بفهمند.
خواندن بیشتر، فهم بهتر
هر چه بشتر به دانش آموزان زمان و فرصت خواندن و مطالعه داده شود، بهتر می توانند مطالب را به خاطر بسپارند و مهارت خواندن آن ها بهتر و گسترده تر می شود. می توانند فهم بهتری از متن داشته باشند و مهارت شان بیشتر شود. بهتر است این مطالعه به صورت آزاد و به جز کتب درسی باشد، مثلا خواندن مجلات و کتب داستانی و یا موضوعات مورد علاقه آنان که می تواند به آن ها انگیزه خواندن بیشتر دهد.
دانش آموزان باید بتوانند مهارت های خود را ارزیابی کنند؛ چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی، چه به طور خلاصه وار و چه تشریفاتی و مفصل به معرض نمایش بگذارند. سؤال هایی در رابطه با درک مطلب و یادآوری می تواند روش خوبی برای ارزیابی باشد. اما بهتر است دانش آموزان را به سؤالاتی مانند چگونه و چرا سوق دهید تا درک کاملی از متن و محتوا داشته باشند. از فعالیت هایی بهره ببرید که بتوانید محتوا را عمیقا متوجه شوند مانند:
انجام دادن مباحث و مناظره های سقراطی
نوشتن مقاله رسمی
نوشتن یک یادداشت برای کاراکتر
ارائه یک گفتگوی کوتاه تخیلی بین دو شی یا دو نفر
ساختن یک نقشه ذهنی و یا اینفوگرافی
ممکن است برخی معلم ها، مهارت ها را د کلاس خود با هم ترکیب کرده باشن؛ اما بهتر است به همه اجازه مشارکت در بحث ها و مناظرات کلاسی داده شود تا همگی بتوانند این مهارت ها را به طور جامع در خود تقویت کنند اما به طور حیرت انگیری مشاهده خواهید کرد که افرادی که بیشتر خواندن را تمرین کرده اند مهارت بیشتری در این زمینه دارند.
مهارت ریدینگ (reading)، یکی از سخت ترین بخش های آیلتس است که بسیاری از افرادی که تجربه این آزمون را داشته اند می توانند به خوبی منظور بنده را متوجه شوند، اما خبر خوش اینکه تنها با یادگیری چند تکنیک اصلی ریدینگ می توانید به راحتی این بخش از آزمون را با موفقیت پشت سر بگذارید. پس با ما و مقاله های استاد مرتضی جاوید همراه باشید تا بتوانید در آزمون های خود از هر نوعی که هست موفق تر عمل کنید. این مقاله در رابطه چگونه در ریدینگ آیلتس موفق شویم؟ آورده شده است، ادامه مقاله را در پایین بخوانید.
خواندن مهارتی است که ما را قادر به انتقال و دریافت اطلاعات،خواندن نشانه های نوشتاری، شناسایی آنها، درک و دریافت معنای متون، توانایی تدریس تلفظ و گرفتن اطلاعات از متون نوشته شده می کند. خواندن یک فعالیت پیچیده است که هم تفکر و هم ادراک را در برمی گیرد. خواندن شامل دو فرآیند مرتبط به هم است :
شناسایی کلمات
درک و فهم
شناسایی کلمات: به درک فرایند سمبل های نوشتاری مرتبط، ارتباط دارد.
درک: شامل فرایند ایجاد حس، جملات و متون مرتبط است.
خوانندگان به طور معمول از دانش پیش زمینه، واژگان، دانش گرامری، تجربه با متن و سایر راهبردها استفاده می کنند تا به آنها در درک متون نوشتاری کمک کند. متدها و روش های مختلفی برای خواندنم و توسعه مهارت های خواندن وجود دارند.
مثلا تکنیک skimming : تنها یک نگاه گذرا به متن می اندازید تا انتظارات و کلیت متن را دریافت کنید.
تکنیک scannig : برای درک اطلاعات خاص متن است.
مرحله آخر خواندن : خواندن کل متن و اطلاعات دقیق آن مانند اطلاعات و جزئیات ریزتر است.
تکینیک skimming ابتدایی ترین مرحله خواندن است. هدف از آن آشنایی با مطالبی است که قرار است بخوانید.
تکنیک scannig: همان است که در آن به دنبال اطلاعات خاص هستند. برای انجام این تکنیک، از بالای صفحه شروع کرده و سپس به سمت پایین چشمان خود را حرکت دهید. به طور کل این تکینک بسیار مفید است مخصوصا هنگامی که به دنبال پیدا کردن جواب یک سؤال هستید. این گونه تکنیک ها مهم ترین مهارت در خواندن هر نوع متن ادبی است. این مهارت شامل خواندن تنها کلمات چاپی نیست بلکه مستلزم ایجاد حساسیت و داشتن درک کامل از تفاوت های ظریف و معنایی زبان است.
تمریناتی که با هدف آموزش مهارت ها است، نیاز به مطالعه دقیق دارد و می تواند در دسته بندی های مختلفی براساس نیاز و خواست شما از متن، تقسیم بندی شود.
قسمت اول تمرینات شامل آشنایی دانش آموزان با عنوان و تیتر است. توسعه مهارت های پیش بینی و ایجاد انتظارات در متنی که در حال خواندن آن هستند.
فعالیت های پیش خوانی به خواننده اجازه می دهد تا هر آنچه را که ممکن است بعدا در متن بخواند، پیش بینی کند و حتی گاهی ممکن است چیزهای غیر محتمل را پیش بینی کند.
در تمرینات قبل از خواندن یعنی همان skimming، دانش آموزان باید حتما قبل از خواندن کامل متن، اول سؤالات و مواردی را که آمده است را کامل بخوانند؛ این کار به آنها کمک می کند که هم کلیت مطلب و موضوع متن را بفهمند و هم اینکه بداند چه چیزهایی در متن مهم هستند و تمرکز خود را وری آن قرار دهند.
بخش دیگر تمرینات scanning است، که به اطلاعات خاص می پردازد. آنها اطلاعات مورد نیاز را از متن استخراج می کند برای این کار می توانند تنها پاراگراف اول و آخر را بخوانند و حدس بزنند متن در چه موردی است و با این کار شاید بتوانند به تعدادی از سؤالات درک مطلب پاسخ دهند. این سؤالات معمولا مطالبی جمع و جور از متن از شما می خواهند.
مثلا مهمترین جمله در پاراگراف اول چه بود؟
یا مثلا از شما می خواهد که نگرش خود را در رابطه با متن بگویید.
مهمترین کلمه در پاراگراف سوم چیست؟
مترادف کلمه ای که بلد شده است، در کدام پاراگراف آمده است؟
سؤالاتی از این دست که اگر تکنیک هایی که در بالا ذکر شد را به درستی یاد گرفته باشید، می توانید به راحتی به سؤالات درک مطلب هر متنی پاسخ بگویید.
آموزش رایگان زبان انگلیسی در تهران
نحوه ی تست زنی در کنکور
چگونه در ریدینگ آیلتس موفق شویم؟
[caption id="attachment_3179" align="aligncenter" width="613"] شرمساری دوست شماست[/caption]
گاهی اوقات می توان گفت که ترس ها دوست ما هستند چرا که شما را به سمت هر انچه که برای شما مهم است سوق می دهند و به شما انگیزه ای می دهند تا شانس خود را امتحان کنید و حتی گاهی غم و اندوه هم می توانند دوستان خوبی برای شما باشند زیرا به شما نشان خواهد داد که نگران چه چیزهایی هستید و قدر هر آنچه را که دارید بدانید. اما امروز می خواهیم در این باره که خجالت و شرمساری دوست شماست و شرمساری چگونه می تواند دوست شما باشد صحبت کنیم.
[caption id="attachment_3176" align="alignleft" width="511"] شرمساری دوست شماست[/caption]
خجالتی بودن به شما می گوید که شما چه باوری درباره خود دارید؟ و اینکه آسیب پذیری های شما چیست؟ همه ما نقاط ضعفی داریم و بهتر از هر کس دیگری از آن باخبریم. به قول روزولت" هیچکس نمی تواند به شما احساس حقارت بدهد مگر اینکه خودتان بخواهید."
وقتی احساس شرمساری می کنید ناخودآگاه به آنچه که در مورد شما گفته می شود ایمان دارید. مثلا اگر کسی به شما بگوید احمق اصلا به آن اهمیت نمی دهید زیرا یک مدرک عالی دکترا ا بهترین دانشگاه دارید و اصلا برای تان مهم نیست دیگران چه می گویند زیرا کاملا به خود ایمان دارید. اما اگر به شما بگویند زشت ممکن است خیلی راحت باور کنید زیرا وقتی که یک بچه بودید این را حس را دذرمورد خود داشتید و دیگران هم این را به شما القا کرده بودند. در واقع وقتی کسی به شما توهین می کند و شما ناراحت می شوید به این معناست که بخشی از وجود ناخودآگاه شما از این توهین آگاه است و آن را درباره خود پذیرفته است و با اشاره کردن به آن بخش، شما احساس ناراحتی و شرمساری می کنید.
خجالتی بودن منیّت را از شما می گیرد. وقتی شما کاری می کنید که به خود و دیگران آسیب می زنید؛ احساس شرم دارید. تمامی این کارها ارزش های شما را نقض می کنند و احساس شرم به شما کمک می کند تا بدانید آن ارزش ها چه چیزهایی هستند و آن احساس شرم پاسخ ذهن ناخودآگاه ما به ارزش های آسیب خورده مان است. همانطور که درد در اثر واکنش بدن ما بر اثر ضربه ای است که به آن وارد شده است.
خیلی مواقع ممکن است کاری بی شرمانه انجام دهید و یا به کسی ظلم کنید و بعد از آن پشیمان شده و شرمگین باشید این ها شانه های خوبی است این نوع عذاب وجدان ارزش های شما را برایتان برجسته تر می کند. مثلا هیچ انسانی از اینکه نمی تواند پرواز کند شرمنده نیست اما ممکن است از اینکه پولدار نیست و یا راه پولدار شدن را نمی داند خجالت زده شود. با همین بخش از خجالت زدگی می توانید خود را ارتقا دهید.
این راهنمای ارزشمندی است که در روبرو شدن با هر گونه چالشی با شما همراه است؛ پس آن از دست ندهید! شما توانایی گذراندن اوقات سخت را دارید. بعضی اوقات شما فقط به تقویت انگیزه و مانند این نیاز دارید.
چگونه خجالتی نباشیم؟
بهترین راه خجالتی نبودن چیست؟
راه های دور شدن از استرس
چگونه در یک جمع خجالتی نباشیم
شما از چه چیزهایی می ترسید؟ آیا تاکنون سعی کرده اید بر آنها غلبه کنید؟ متاسفانه و یا خوشبختانه ترس ها یاد گرفته می شوند و بخش ذاتی وجودی ما انسان ها نیست و می توان یاد گرفت آن ها را از خود دور کنیم. چگونه بر ترس های خود غلبه کنیم شاید سؤالی باشد که ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده باشد.
رایج ترین ترس هایی که ما تجربه می کنیم، اغلب ترس از شکست، فقر و از دست دادن پول است. این ترس ها باعث می شود افراد از هرگونه ریسکی خودداری کنند و در صورت ارائه و پیشنهاد موقعیتی به آنها فرصتی را از بین ببرند. آنها آنقدر از شکست می ترسند که تقریباً فلج می شوند و احتمال هر موفقیتی را از خود می گیرند.
ترس های بسیار دیگری وجود دارند که در خوشبختی ما دخالت می کنند:
ترس از دست دادن عشق
ترس از دست دادن شغل و امنیت مالی
ترس از تمسخر دیگران
ترس از دست دادن احترام نزد دیگران
و بسیاری ترس های دیگر که ما در اینجا راه هایی را برای لبه بر این ترس ها به شما ارائه می کنیم.
متداول ترین واکنش در شرایط ترس، نگرش "من نمی توانم!" است.
این ترس از عدم موفقیت است که ما را از انجام عملی متوقف می کند. این امر از نظر جسمی با شروع در گودال معده شما تجربه می شود.
وقتی واقعاً می ترسیم، دهان و گلویمان خشک می شود، قلب ما شروع به تپش می کند. بعضی اوقات کم عمق نفس می کشیم و معده ما انگار قفل می شود.
همه این ها جلوه های جسمی الگوی عادت منفی بازدارنده است، که همه ما گاه به گاه از آن تجربه می کنیم.
ادامه این مطلب اینجا هست.
بیشتر کودکان استرس و اضطراب را با درجات مختلف در زندگی خود تجربه کرده اند و این ما هستیم که به عنوان بزرگتر باید به آنان در کنترل و مدیریت آن، به آن ها کمک کنیم. می توانیم محیطی شاد و صمیمی برای کودکان ایجاد کنیم و با رشد بیشتر آن ها، نحوه ی مدیریت این حس را به آن ها آموزش دهیم. چگونه استرس را در کودکان خود کاهش دهیم این بحثی است که امروز به آن در این مقاله می پردازیم و می تواند دغدغه ی خیلی از والدین این نسل باشد.
زمانی را به کودکان خود اختصاص دهید و با آن ها صحبت کنید. آنان را وادار به حرف زدن نکنید همین که کنار آن ها هستید؛ یعنی مایلید در زمانی آن ها می خواهند کنارشان باشید و به حرف هایشان گوش دهید. اما برای سر صحبت باز کردن می توانید از آن ها بپرسید: "چه خبرا؟ چیزی هست بخوایی بگی؟"
سعی کنید در دروان کودکی آن ها، زمانی را به بازی کردن با آن ها اختصاص دهید و به آن ها یاد بدهید که ساعت های صرف غذا بهتر است با خانواده باشند.
به آنان یاد بدهید که احساسات خود را بروز دهند وقتی فرزند شما ابراز نگرانی و یا اضطراب می کند از او بپرسید که چه کمکی از عهده شما بر می آید و چرا این حس به او دست داده است؟ یا از او بخواهید در مورد نگرانی ها و ترس هایش با شما صحبت کند.
از کودک خود بخواهید با شما قدم بزند اگر دیدید که استرس دارد. می توانید تمرینات ساده تنفسی را هم به آنان یاد بدهید. مثلا 4 ثانیه دم، 4 ثانیه حبس نفس و 4 ثانیه بازدم را انجام دهد تا بتواند استرس خود را کاهش دهد.
ادامه مطلب را از اینجا بخوانید
هیچ کس با اعتماد به نفس بی حد و حصر به دنیا نمی آید. اگر به نظر می رسد شخصی اعتماد به نفس باورنکردنی دارد؛ این امر به این دلیل است که او سال ها در ساخت آن کار کرده است. اعتماد به نفس چیزی است که شما باید آن را بیاموزید و آن را بسازید زیرا دنیای چالش برانگیز تجارت و زندگی به طور کلی می تواند به راحتی آن را از بین ببرد. مقاله 10 راه افزایش اعتماد به نفس می تواند به شما کمک کند تا با چالش های خود بهتر و مؤثرتر کنار بیایید.
به طور مثال یک مصاحبه و یا در جمع صحبت کردن در یک جمع می تواند، به راحتی اعتماد به نفس شما را بگیرد در صورتی که یک بازخورد منفی بگیرید و اما عکس این قضیه هم صدق می کند؛ یعنی گرفتن یک سری اظهار نظرهای مثبت در مورد خودمان می تواند به راحتی اعتماد به نفس ما را بالا ببرد پس می بیند خیلی راحت می توان اعتماد به نفس خود را دچار نوسان کنیم و همه این موراد به محیط اطراف شما برمی گردد.
هرآنچه را که ذهن تصور کند و به آن باور داشته باشد، می تواند به آن دست یابد. تجسم، تکنیک دیدن تصویری از خود است که می توانیم به آن افتخار کنیم. وقتی با اعتماد به نفس پایین می جنگیم، در واقع داریم با تصویر غلطی که سال ها از خود داشته ایم می جنگیم و مبارزه می کنیم. تمرین تجسم خلاق را برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید.
تأیید کردن ابزارهای قدرتمندی هستند که به ما امکان می دهد که یک سری باورهای مطلوب را به خود نسبت دهیم. ما اغلب براساس تصویری که از خود داریم؛ رفتار می کنیم پس با ترفند ایجاد تغییر پایدار در تصور خود می توانیم عملکرد خود را نیز تغییر دهیم.
تأییدکننده ها جملات مثبت و متعالی دهنده ای هستند که ما می توانیم به خودمان بگوییم. و وقتی این جملات با صدای بلند گفته شود تأثیر بیشتری دارد و مؤثرتر است زیرا ما هر آنچه را که به خود می گوییم کم کم به آن هم باور خواهیم کرد. مثلا اگر از ظاهر خود بیزارید و یا از آن فراری هستید؛ وقتی در آینه به خود نگاه می کنید سعی کنید خود را ستایش کنید و جملات مثبت به خود بگوئید.
اگر می خواهید جملاتی که به خودتان می گویید تأثیر بیشتری داشته باشد؛ حتما آن ها را به صورت سؤالی مطرح کنید. مثلا به جای اینکه بگویید من در این معامله خوب عمل کردم؛ از خود بپرسید چرا من در انجام معملات خیلی خوب عمل می کنم؟ با این سؤال مغز ما شروع به مخابره کردن جواب می کند بدون اینکه ببیند سؤالی که مطرح شده معتبر است یا نه.
اکر شما از موقغیت ها و یا یک سری چیزها می ترسید، مطمئن باشید بقیه افراد دنیا هم همینطور هستند. پس خود را مقایسه نکنید و دست کم نگیرید. بهترین راه غلبه بر ترس و افزایش اعتماد به نفس، روبرو شدن با ترس هایتان است. پس از منطقه راحتی خود خارح شوید و با ترس هایتان روبرو شوید.
شما سال هاست که خود را مورد انتقاد قرار داده اید؛ اما تأثیری نداشته است؛ پس حالا کاری متفاوت انجام دهید و خود را تشویق کنید و به خود اعتماد به نفس بدهید. و ببنید چه اتفاقی می افتد. بسیاری از اظهار نظرهایی که درباره خود می کنید به دلیل وجود یک منقد درونی فعال و منفی نگر است .
راهکارهایی مانند رفتار درمانی شناختی به شما كمك می كند تا از منتقد درونی خود سوال كنید و به دنبال شواهدی برای حمایت یا انكار چیزهایی باشید كه منتقد درونی به شما می گوید. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که شما یک شکست خورده هستید، از خود بپرسید ، "چه شواهدی وجود دارد که من را یک شکست خورده می داند؟" و "چه شواهدی وجود دارد که این عقیده را انکار کند؟ "
در هر فرصتی به خود پاداش بدهید. به قول مارک تواین انسان بدون این پاداش هایی که خودش به خودش می دهد نمی تواند زنده باشد.
جیا جینگ به مدت 100 روز از مردم می خواست که کارهای دیوانه وار انجام دهند و هر بار مردم درخواست او را رد می کردند و او عادت کرد که شنیدن نه. او هدفش افزایش اعتماد به نفس خود بود تا با نه شنیدن مردم ناراحت نشود.
دنیس ویتلی می گوید: برای ایجاد اعتماد به نفس باید بر موفقیت های خود متمرکز شویم و نقاط منفی و شکست های خود را فراموش کنیم. افراد با قرار دادن اهداف سخت در زندگی خود، و بدون اینکه توانایی ها خود را در نظر بگیرند، اعتماد به نفس را در خود کاهش می دهند. وقتی موقعیتی موفقیت آمیز را برای خود تعیین می کنید و به آن می رسید کاملا احساس غرور و اعتماد به نفس می کنید. پس، از گام های کوچک شروع کنید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید و خود را تصشویق نمایید و با تهیه یک چک لیست با رسیدن به هر هدف می توانید بفهمید که چه دستاوردهایی داشته اید.
با کمک کردن به دیگران هم در ما حس خوبی ایجاد می شود هم با تشکر افراد از ما، اعتماد به نفس در ما افزایش پیدا می کند. یا مثلا برای آموزش دادن هر آنچه بلد هستید داوطلب شوید این کار می تواند اعتماد به نفس شما را افزایش دهد.
مراقبت از خود به هیچ عنوان به معنای خودخواهانه عمل کردن نیست. اعتماد به نفس به ترکیبی از سلامت جسمی، سلامت عاطفی و سلامت اجتماعی گفته می شود و اگر از بدن خود متنفر باشید یا دائم کم انرژی باشید، احساس خوب در مورد خودتان نخواهید داشت. با داشتن عادت های درست تغذیه و ورزش کردن به طور منظم، و پوشیدن لباس های مناسب می توانید اعتماد به نفس را در خود افزایش دهید.
مرزهای شخصی ایجاد کنید:
اجازه ندهید دگبرنا با حرف هایشان به شما آزاری برسانند و هیچ تعریفی از چیزهایی مانند زیبایی، خوشبختی و . را از دیگران قبول نکنید؛ بلکه خودتان برای خودتان تعریف متفاوتی داشته باشید.
به دیگران بیاموزید که حد و حدود شما را بشناسند و از کنترل کردن شما دست بردارند.
از مقایسه کردن خود با دیگران دست بردارید هیچ کس از شما کمتر و یا بیشتر نیست بلکه این منحصر به فرد بودن شماست که شما رامتفاوت می کند.
با سایر مطالب استاد مرتضی جاوید همراه ما باشید.
یادگیری قسمت های مختلفی دارد که در اینجا استاد مرتضی جاوید آن را بیان می کند.یک قسمت یادگیری درک و فهمیدن است و بحث بعدی بحث حافظه، به خاطر سپاری و یادآوری آن است. این دو را باید کاملا از هم جدا کرد. اینکه ما یک مطلبی را درک می کنیم دلیل بر این نیست که در حافظه ما بنشیند همانطور که اگر مطلبی به حافظه بسپاریم دلیل بر درک آن موضوع نیست.
در مقوله ی درک باید یک مطلب را خواند و فهمید و زمانی که ما یک مطلب را درک می کنیم نباید دغدغه ی حفظ و به خاطر سپاری اطلاعات را داشته باشیم چون در این صورت تونایی مغز تقسیم می شود؛ انرژی افت می کند و هیچ گدام از مقوله ها (حفظ و درک) درست صورت نمی پذیرد. زیرا با این کار دچار وسواس های مطالعه می شویم و در طول مطالعه بارها متن را می خوانیم که فراموش نکرده باشیم. پس برای درک یک متن باید ابتدا دل و روده یک متن را بیرون ریخت یعنی کلید یابی کرد و نکات مهم را در نطر گرفت و دور نکات مهم خط می کشیم و یادداشت برداری می کنیم و نکات مطالعه مؤثر را رعایت می کنیم.
(می توانید در این قسمت در مورد یادداشت برداری و اصول مطالعه مؤثر را مطالعه فرمائید.)
پس از انجام این کار به یادداشت ها و کلیدهایمان بر می گردیم و آن ها مرتب و دسته بندی می کنیم؛ مثلا به صورت شبکه ای،mind map و . این کار کمک می کند تا بهتر اطلاعات را به خاطره بسپاریم و با یک نگاه به آن ها می توانیم به راحتی به یاد بیاوریم که مطلب در چه مورد بود.
پس تا اینجا فهمیدیم که درک مطلب و به خاطر سپاری آن دو مقوله جداگانه است که ما باید به صورت جدا جدا به آن بپردازیم.
اما تمام این مسائل و مقدمات را چیدیم که به بحث زبان برسیم. به این معنا که وقتی ما در بحث مکالمه در حال یادگیری یک قالب هستیم (همانطور که می دانید روش استاد مرتضی جاوید قالبی است و نیازی به سواد و گرامر و هوش و استداد و این موارد ندارد.) در این بحث اول مبحث درک مهم است. مثلا یک قالبی را پیدا کرده و شروع به جمله سازی می کنیم:
مثلا برای پرسیدن سؤال از کسی می توانیم از عبارت shall I استفاده کنید که به عنوان قالب است و امکان ساختن هزاران جمله را دارد.
?shall i study
?shall i open the door
?shall i sleep
?shall i come
?shall i write
و هزاران مدل دیگر در نوشتن جملات و قالب ها که می توان با همین یک عبارت ساخت. در این جاست که درک کردن اتفاق می افتد و خیلی راحت می توانید این قالب ها را درک کنید و البته نا گفته نماند که حافظه هم فعال می شود و می بینیم که خیلی راحت تر می توان آن ها را یاد گرفت و به حافظه سپرد.
پس ما مرحله اول یعنی درک مطلب را پشت سر گذاشتیم اما تنها این درک ضامن ماندگاری نیست. اما برای این که این اطلاعات را فراموش نکنیم باید آن ها را مرور کنیم و راهکارهای حافظه را به کار بگیریم. یکی از همین متدها مرور مطالب است که یک سیکل مشخص دارد و باید آن ها را به صورت یک روز بعد،سه روز بعد، ده روز بعد و یک ماه بعد و چهار ماه بعد آن ها را مرور کنیم.
اما گاهی ما حتی با مرور مطالب هم باز در یادآوری مطالب مشکل داریم و مطالب از ذهن ما می پرد می توان از تکنیک ها دیگری استفاده کرد. مثلا متد ضبط کردن. به این ترتیب که مثلا یک مطلب را بخوانیم و زمانی که میخوانیم صدای خود را ضبط کنیم و این کار را در زمان مرور انجام می دهیم نه در هنگام یادگیری. این کار معجزه می کند البته این یک راه حل نهایی است و برای کسانی است که حافظه خیلی خیلی ضعیفی دارند.
اما تمامی این تکنیک ها و صدها تکینک دیگر در پکیج های حافظه ی استاد مرتضی جاوید موجود است و می توانید با تهیه آن ها کاملا خود و حافظه خود را گارانتی کنید.
اکثر مردم از کلمات اعتماد به نفس و عزت نفس به جای هم و به صورت متناوب استفاده می کنند اما بسیار مهم است که بین آن ها تفاوت قائل شویم. مهمترین تفاوت بین اعتماد به نفس و عزت نفس یکی از مهمترین مباحثی است که افراد بسیاری آن را مطرح می کنند و ما در اینجا خیلی خلاصه وار برای شما تفاوت این دو را توضیح خواهیم داد.
در این عبارت به راحتی می توانید جای عزت را با تایید کردن عوض کنید. وقتی به کسی احترام بالایی می گذارید؛ در واقع به این معناست که او را تایید می کنید. اگر شما هم عزت نفس بالایی داشته باشید؛ در واقع خود را تایید می کنید.
بسیاری از مردم به خاطر عدم رضایت از خود عزت نفس بالایی ندارند و تصور می کنند به اندازه کافی خوب نیستند. اگر عزت نفس پایینی دارید، راه حل این است که در شناخت ارزش خود تلاش کنید تا خود را قابل قبول و ارزشمند بدانید.
اعتماد به نفس به یقین و اطمینان بر می گردد. وقتی اعتماد به نفس دارید؛ معتقید که توانایی انجام آن کار را دارید. مثلا مطمئنید که می توانید اسب سواری کنید و یا مراقب حساب و کتاب مالی خود باشید. با این وحود، درحالی که به خود اطمینان دارید که می توانید اکثر کارهای روزمره خود را انجام دهید؛ ممکن است در مورد انجام کارهای دیگر مثل سخنرانی در یک جمع و یا کارهایی از این دست اعتماد به نفس کافی را نداشته باشید. بنابراین بسته به شرایط اعتماد به نفس شما دچار نوسان می شود. برای افزایش اعتماد به نفس خود باید از منطقه امن خود خارج شوید؛ و به خود اطمینان دهید که توانایی های شما بیش از تصور شماست.
ادامه مطلب را در این قسمت مطالعه فرمائید.
9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار محل کار و تاثیراتی که بر ما و رشد فردی ما دارد غیر قابل توصیف است به شرطی که کمی هوشیار باشیم و بدانیم که کجای کارمان می لنگد. محیط کار و چالش های آن انسان را بزرگ می کند و به او توانایی حل مسئله می دهد. اما گاهی علاوه بر رسد کردن فردی و شخصیتی- به دلیل کمال طلب بودن- که یک امر ذاتی در هر فردی است؛ ما می خواهیم بهتر و عالی تر از بقیه باشیم اما برای این بهتر و کارامد تر بودن چه راه کارهایی وجود دارد؟ 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار، و این دقیقا عنوان مقاله ما برای شماست. پس در ادامه با ما همراه باشید در این مقاله به شما 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار معرفی می کنیم که در عین سادگی می تواند به شما کمک شایانی کند. پس با ما همراه باشید. این را به یاد داشته باشید که همیشه هوشمند بودن به معنای سخت کار کردن نیست. ما انسان ها ساخته ی عادت هایمان هستیم؛ وقتی به انجام کاری غادت می کنیم می توانیم آن را بدون فکر کردن انجام دهیم زیرا دیگر نیاز به فکر کردن نداریم. صرف نظر از اینکه شغل و مشغولیت روزانه شما چیست؛ ممکن است همیشه احساس کنید کارهایتان عقب افتاده و به آن ها نرسیده اید و دائما از این بابت نگران و ناراحت هستید؛ و این امر 100 درصد برای سلامتی شما خوب نیست. پس چاره چیست؟ آیا باید روزها بیشتر از 24 ساعت باشد یا اینکه شما باید بیشتر کار کنید؟ تحقیقات انجام شده برای تعیین کمیت رابطه بین ساعات کار و بهره وری نشان داده که بازده کارکنان پس از یک هفته کار 50 ساعته به شدت کاهش می یابد و بعد از 55 ساعت انگار انرژی و نیروی آن ها افت می کند و انگار که از یک صخره سقوط می کنند. طبق مطالعه ای که سال گذشته توسط جان پنساول از دانشگاه استنفورد منتشر شده است، کسی که در هفته 70 ساعت وقت کار کردن می کند؛ در واقع تنها 15 ساعت کار مفید توانسته انجام دهد. به جای کار بیشتر انجام دادن، فقط بر روی موارد مهم تمرکز کنید و این 9 راهکار برای کارآمد شدن در محل کار را دنبال کنید و بهترین شوید: ( اگر می خواهید در محل کار اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید این مقاله را بخوانید). اضافات را بردارید: تصور کنید امروز پروژه ای را به شما برای انجام داده اند؛ طبیعتا ذهن شما در حال جنگیدن برای رقابت بین هزاران فکر است و این که باید کار را به موقع ارائه دهید، در این جا باید لیستی از کارهای حجیم و عمده ی خود را بنویسید. مشکلی که در این نوع لیست کارها وجود دارد این است که خارج از توان شماست و مانع از تولیدکنندگی شما می شوند و همین حجم زیاد کار شما را مجبور می کند در یک زمان چندین کار را با هم انجام دهید و انرژی خود را بر روی کارهای حاشیه ای و بی اهمیت بگذارید. به جای این کار، زمان خود را تنها بر روی 3 یا 4 کار مهم و چالش برانگی بگذارید و به این ترتیب حجم لیست کاری شما کاهش می یابد سعی کنید از بین این چند کار مهم هم اولیوت بندی کنید و تنهها بر روی یکی از ان ها تمرکز کنید و به این ترتیب احساس اضطراب کمتری به شما دست می دهد. نتایجی را بسنجید نه زمان خود را: وقتی صحبت از بهره وری می شود ما اغلب ذهن مان به این سمت سوق داده می شود که چقدر طول می کشد تا آن را انجام دهیم در صورتی که ما باید نگاه کنیم برای کار به خصوصی چقدر تلاش کردیم و به کجا رسانده ایم؟ مثلا تصور کنیدکه شما 4 ساعت را برای یک وبلاگ 1000 کلمه ای صرف کرده اید اما اگر آن را به قسمت های کوچکتر مثلا 200 کلمه ای تقسیم می کردید؛ می توانستید قالب بندی بهتر و استانداردتری را برای ان انتخاب کنید و یا چند تصویر برای آن ادیت و طراحی کنید و یا سر فصل ها و عنوان زیبا پس از کلی فکر کردن برای آن ها بزنید میبینید که نتیجه کار چقدر خوب و رضایت بخش است و شما هم خسته نشده اید. براساس تحقیقات تمرکز بر روی حضور جسمی و انجام میزان ساعت های یک کار؛منجر به ناکارآمدی و اضطراب می شود. این که خود را مجبور به نشستن پشت میز خود کنید تا زمانی که یک فکر و ایده به فکر شما خطور کند می تواند باعث چند عامل شود : خستگی مغز : از بین رفتن خلاقیت و ایده پردازی: زیرا این دو مورد به طور ناگهانی و در زمانی که به آن فکر نمی کنید به شما الهام می شود نه لزوما در پشت میز. وقتی بیش از حد توان و زمان خود برای کاری وقت می گذارید کم کم از ان متنفر می شوید. یکی از کارهایی که می توانید جهت ارزیابی میزان نتایج نه میزان زمان برای انجام یک کار؛ انجام دهید این است که در پایان روز و یا در بین روز لیستی از کارهایی را که انجام داده اید را بنویسید با این لیست انگیزه و تمرکز شما را افزایش می دهد زیرا این لیست دستاوردهای شما را نشان می دهد. زیرا به شما کمک می کند تا روز خود را با همین دستاوردهای حتی کوچک اما مهم جشن بگیرید و برنامه ریزی مؤثرتری برای رشد خود انجام دهید. تعدیل نگرش داشته باشید: ما وقتی نگرشی مثبت به اطراف و کارهای خود داریم؛ کارآمدتر خواهیم بود. افراد با نگرش مثبت همیشه ابتکار عمل را به دست می گیرند و و هر گاه نیاز باشد به همکاران خود کمک می کنند و اگر جایی نیاز باشد و او مریض باشد به جای او کارها را انجام می دهند؛ آن ها سعی می کنند همه کارها را درنهایت استاندارد و درستی خود انجام دهند. این افراد هیچ گاه به کارهای خود نمی گویند که خیلی خوب است زیرا همیشه به دنبال بهتر شدن هستند. علاوه بر این، یک نگرش خوب در محل کار به شما کمک می کند تا استانداردهای مربوط به کار خود را تعیین کنید، اطمینان حاصل کنید که مسئولیت خود را به عهده می گیرید ، و تصمیم هایی را خواهید گرفت که براساس شهو شما خواهند بود. "این ویژگی قابل تحسین در بسیاری از سازمان ها سخت است.اما باید نشان دهید که در کار خود نهایت صداقت و کارآیی را دازید و تمام سعی شما بر بهتر شدن و بهتر انجام دادن کارهاست. ارتباط، ارتباط، ارتباط صرف نظر از این که کار شما آزادو یا کارمندی است، مواقعی وجود خواهد داشت که مجبور شوید با دیگران کار کنید. به همین دلیل، شما باید مهارت های ارتباطی و همکاری خود را تقویت کنید. هنگام انجام کار، کارهای غیرضروری را حذف کرده و وقت خود را برای رفع هرگونه سوء تفاهم تلف نکنید. می توانید با افزایش مهارت های گوش دادن خود را در یک ارتباط فعال نگه دارید. به عنوان مثال، هنگام تهیه ایمیل، آن را کوتاه بنویسید زیرا اطلاعات زیاد و بیهوده تنها گیرنده را گیج تر می کند. کارهای رویتن خود را افزایش دهید: آیا می خواهید به راز انجام کار بیشتر در کمترین زمان پی برید؟ تعداد تصمیمات خود را برای یک روز کاهش دهید. تنها راز این است که کارها اتوماتیک تر کنید و به این ترتیب انرژی کمتری از شما گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر با ایجاد عادت ها دیگر مجبور نیستید هر روز تصمیم تازه ای بگیرید همین امر انرژی شما را حفظ می کند. چند کار را همزمان انجام ندهید: در واقع انسان ها قادر به انجام چند کار با هم نیستند. در چنین شرایطی به جای تمرکز بر روی یک کار و انجام درست آن ما تمرکز خود را بر روی چندین کار می گذاریم و حواس خود را از یک کار به کار دیگر منتقل می کنیم و در چنین شرایطی مغز دچار مشکل می شود. پس هر گاه که حواستان پرت شد نفس عمیقی بکشید به مار خود برگردید و آن را به اتمام برسانید و سپس به سراغ یک کار دبگر بروید. استرس خود را کاهش دهید: از آنجا که استرس می تواند باعث مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری شود و می تواند هب راحتی سلامت ، انرژی ، رفاه و هوشیاری شما را تحت تأثیر قرار دهد - جای تعجب نیست که مانع از عملکرد شغلی شما می شود. خبر خوب این است که شما ممکن است بتوانید استرس محیط کار را تسکین دهید. به گفته انجمن روانشناسی آمریکا ، "مؤثرترین راهکارهای کاهش استرس، ورزش یا بازی، دعا یا حضور در یک مراسم مذهبی، خواندن و گوش دادن به موسیقی، گذراندن وقت با دوستان یا خانواده، گرفتن ماساژ، بیرون رفتن برای پیاده روی است. مدیتیشن یا انجام یوگا و گذراندن وقت با یک سرگرمی خلاقانه می تواند کمک مضاعفی به شما بکند. و البته مواردی که می تواند باعث افزایش استرس شما شود پرخوری، دیر و نا مرتب خوابیدن، سیگار و این قبیل کارها تنها کار را برای شما سخت تر می کنند. یک راهکار خوب دیگری که می توان برای مدیریت و کنترل استری به کار برد این است که از شب قبل کارهای روزانه خود را بنویسید این کار به شما اعتماد به نفس کافی برای شروع روزتان را می دهد. مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند باشید: افزایش مدیریت زمان در محل کار تأثیر شادی در داشتن موفقیت کارهایی را انجام دهید که از آن ها لذت می برید: همه به اندازه کافی ممتاز نیستند که آنچه را برای زندگی خود دوست دارند انجام دهند. حتی اگر در حال تعقیب رویاهای خود باشید و به دنبال شور و اشتیاق خود باشید ، هنوز وظایفی وجود خواهد داشت که به آنها علاقه ای ندارید. در هر صورت ، بیشتر روی کارهایی تمرکز کنید که در واقع از انجام آن لذت می برید. به عنوان مثال ، اگر شما یک سرآشپز هستید ، پس آشکارا عاشق آشپزی هستید. به جای گذراندن روزهای خود در انجام کارهای اداری ، برون سپاری کنید یا آن کارها را به آنها واگذار کنید تا بتوانید زمان بیشتری را در آشپزخانه یا بازار بگذرانید تا مواد تازه پیدا کنید. وقتی این کار را انجام دهید ، احساس تحقق ، الهام بخش ، چالش و تولید بیشتر خواهید کرد. چگونه در محیط های کاری موفق باشیم موفقیت در محیط کار شاد بودن در محیط کار چگونه در محیط کار بهترین باشیم؟
[caption id="attachment_4513" align="aligncenter" width="655"] نقش محیط کار در آرامش و موفقیت[/caption]
ما بیشتر اوقات و ساعات زندگی خود را در محیط های کاری و در جمع همکاران هستیم؛ در واقع بیشتر وقت خود را با آنان می گذرانیم خیلی وقت ها پیش می آید که ما از محیط کار خود و از جو همکاران ناراضی و ناخرسند هستیم همین امر روحیه ما را هم خراب می کند. اما چگونه می توانیم این محیط ها را برای خود بهتر و مناسب تر نماییم ما در اینجا راهکارهایی را از استاد مرتضی جاوید بیان می کنیم. پس نقش محیط کار در آرامش و موفقیت می تواند بسیار زیاد باشد
چطور می توان از محیط زندگی و کارمان برای رسیدن به موفقیت و آرامش بیشتر بهره ببریم؟
محیط اختیاری:
یعنی ما در انتخاب آن ها اختیار داریم.
محیط های اجباری:
محیط هایی که ما در انتخاب آن ها نقشی نداریم و ناچاریم مدتی آن ها را تحمل کنیم و در ان ها حضور داشته باشیم.
اگر محیط، اختیاری است - محیط دوستان، محیط ورزشی، محیط مدرسه و یا محیط تفریحات- در این گونه محیط ها نقش ما کاملا مشخص است، باید از فیلتر شادی ها، موفقیت ها و . آن ها را عبور دهم اگر محیطی است که مدام موسیقی ها منفی پخش می شود و همه آه و ناله و شکست و گریه وجود دارد و دم از مسائل منفی و یا انحرافات مختلف وجود دارد، ما باید از این گونه محیط ها دوری کنیم تا این مسائل بر روی من تاثیر نگذارند. زیرا یکی از راه حل های که به ما کمک می کند تا ما از مسائل و اتفاقات و افکار منفی دور باشیم؛ این است که از آن مکان خود را فراری دهیم و بر عکس محیط هایی را انتخاب کنیم که ما را به سمت موفقیت می برد.
مثلا برای انتخاب یک باشگاه چندین جا را رصد کنیم و نوع موسیقی ها و نوع برخورد و نحوه ی کار مربیان را نگاه کنیم؛ اینکه چه جایی با انگیزه کار می کنند و یا آیا خنده رو و با انرژی هستند یا نه تنها هدفشان مسائل مادی است؟ پس نوع انرژی که در آنجا جریان دارد بسیار مهم است.
اما گاهی مجیط هایی را ما انتخاب نمی کنیم، مثلا در اداره ای مشغول به کار هستیم هم همکاران خیلی خوب داریم و هم همکارانی که ناجور هستند که اهل غیبت، دروغ، زیرآب زنی و . . در این گونه جاها ما دو راه داریم یا می توانیم مثل محیط های ناجور دست اول روابط خود را محدود کنیم و با افرادی که به من ارزش می دهند رفت و آمد می کنیم.
اما گاهی پیش می آید که افرادی که وارد محیط کاری ما می آید برخورد تندی با ما دارند و یا در نظر دارند که ما را از رده خارج کنند؛ برخورد ما با این گونه افراد باید به چه صورت باشد ما در ابن نقطه دو راه کار داریم:
اول این که به انسان های آرام و موفق آن مجموعه نگاهی بیندازیم و ببینیم چگونه با این افراد بدجنس برخورد می کنند و از آن ها الگو بگیریم.
راه بعدی این است که گاهی میبینیم یک عده در برخورد با افراد بد بسیار خوب عمل می کنند.
گاهی ما فکر می کنیم اگر در برابر رفتار بد دیگران و پرخاش ان ها جواب ندهیم به این معناست که سکوت نشانه رضایت است و به غرور ما بر می خورد و می خواهیم به آن ها جواب دهیم اما می توانیم از این دید هم به آن نگاه کنیم که جواب ابلهان خاموشی است.
بهتر است با خود فکر کنیم که اگر در چنین شرایطی باشیم و بشنویم کسی پشت سر ما حرف زده و یا اگر کسی به ما پرخاش کند؛ چه واکنشی نشان می دهیم؟
نکته پایانی این که در کل تمامی اصطکاک ها در زندگی مشترک در محیط کار و هر جایی که ما با کسی یا کسانی در ارتباط هستیم می خواهیم دیگران را تغییر دهیم؛ اما باید یادمان باشد تنها کسی که قابل تغییر است خودمانیم و تنها می توانیم افرادی را که در اطاف ما هستند را بپذیریم با تمام وجود. زیرا هر انسانی شرایط متفاوت و خصلت های متغییری دارند ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم افراد همان گونه رفتار کنند و یا همانگونه باشند که ما می خواهیم و باید بدانیم موفقیت و آرامش ما زمانی ارزشمند و زیبا است که در شرایط عادی به دست نیاید بلکه زمانی ارزشمند است که دیگران را همانطور که هستند بپذیریم و مدیریت کنیم.
برای درک دیگران باید مانند یک پرستار رفتار کنیم؛ تصور کنید در جایی داد و بیداد کسیب را می شنوید و می تواند شما را ناراحت کند و آزار دهد اما اگر این داد و بیداد در یک بیمارستان باشد و شما در نقش یک همراه بیمار و یا پرستار باشید باز هم همین حس را خواهید داشت؟ قطعا نه!!!
بلکه برای فرد دعای خیر خواهید کرد و طلب آرامش و شفا برایش دارید.
آرامش در محیط کار
چگونه در محیط کار شاد باشیم
چگونه در محیط کار موفق باشیم
راه های کسب موفقیت در زندگی
اینکه ما چگونه می توانیم بر روی جامعه خود تأثیرگذار باشیم می تواند سؤالی باشد که شاید فکر افراد دغدغه مند را به خود مشغول دارد و باعث شود افراد کاری برای پیشرفت و بهتر کردن جامعه خود انجام دهند. پس شما بگویید ما چه تأثیری بر جامعه داریم
اگر افراد مختلف در جامعه برای بهتر شدن جامعه و زندگی تلاش نکنند؛ چه مشکلاتی برای جامعه پیش خواهد آمد؟
در بیشتر مواقع همگی ما منتظر تغییر کردن دیگران و یا شرایط اجتماعی خود هستیم و یا منتظریم یک سری اتفاقات بیفتد تا ما تغییر کنیم. همگی این ها کار شیطان است.
برای تغییر دادن خود از گام های کوچک شروع کنید به طور مثال از یکی می پرسیم چرا انقدر دروغ می گویی؟
مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند شویم : |
او در جواب می گوید من کلی کارهای دیگر دارم که باید درست کنم. دروغ که چیزی نیست اما این طرز تفکر اشتباه است زیرا نباید منتظر درست شدن همه چیز باشیم و بعد خود را تغییر دهیم. بهتر از یک جایی به بعد شروع کنیم و مچ خود را بگیریم؛ اگر نقطه ضعفی داریم؛ منتظر درست شدن سایر نقاط ضعفی که به زعم شما مهم تر است، درست شود.
یا مثلا از یکی بپرسیم چرا کار نمی کنی در جواب می گوید جامعه همه بیکار هستند؛ پدر پول ندارد، سرمایه ندارم و کلی بهانه های الکی می گیرد اما این ها تنها بهانه است زیرا خیلی ها در همین شرایط خوب عمل می کنند. آیا هنوز پاسخی برای اینکه ما چه تاثیری بر روی جامعه داریم پیدا نکردبد؟
بزرگی می گوید: "کودک که بودم می خواستم جهان را تغییر دهم، بزرگتر که شدم می خواستم کشورم را تغییر دهم؛ بزرگتر که شدم در صدد تغییر دادن شهرم برآمدم ؛ در دوره یانسالی میخواستم دوستانم را تغیر دهم؛ در دوره پیری خواهان تغییر خانواده ام شدم اما در این لحظات پایان عمر فهمیدم من تنها می توانم خود را تغییر دهم" .
یک پازلی را به یک نفر دادند و از او خواستند تا آن را درست کند. این پازل نقشه ی جهان بود و هر چه آن را می چید نمی توانست آن را درست کند و دست آخر خسته شد و آن را کنار گذاشت. اما خیلی اتفاقی یکی از مهره ها برعکس شد و دید که تکه ای از صورت یک انسان است و سپس کل پازل ها را برگرداند و مشغول درست کردن پازل صورت انسان شد؛ و توانست آن را کامل کند؛ قسمت پشت پازل یعنی نقشه جهان هم مرتب شد.
[caption id="attachment_4524" align="aligncenter" width="513"] ما چه تاثیری بر جامعه داریم[/caption]
به قول حمید مصدق عزیز :
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی،
چه کسی برخیزد؟
من اگر بخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند.
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم
کلام پایانی این که اگر ما منتظر تغییر شرایط جامعه؛ اقتصادی، و ا تغییر پدر و مادر و . باشیم مانند انسان های نا موفق عمل می کنیم اما اگر در همین شرایط بگویییم من هم می توانم مثل تمام کسانی که موفق شده اند عمل کنم و بهتر بشوم حتما موفق خواهید شد پس باید از خودمان شروع کنیم باید بدانیم که ما هستیم که زندگی خودمان و جامعه خود را تغییر می دهیم و اول باید خود را تغییر دهیم. قبل از ازداوج فکر کنید ببینید می توانید با چنین شرایطی می توانید زندگی کنید و بدانیم که نمی توانیم او را تغییر دهیم.
دقت کنید ببینید اگر کسی به شما کم محلی و بی محبتی می کند به چه دلیل است؟ و یا اگر کسی رفتار ناشایستی دارد حتما ما رفتار درستی نداشته ایم و مطمئن باشیم که با تغییر خود می توانیم بهترین ها را رقم بزنیم.
چگونه خود را تغییر دهیم
راه های تغییر دادن دیگران
چگونه جامعه مدرنی داشته باشیم
نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟ نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما به چه شکل است تا بتواند ما را به سمت موفقیت و زندگی خوب سوق دهد؟ هم در بحث های روانشناسی و هم در دینی و اعتقادی ما روی نقش دوست خیلی تاکید شده مثلا پیامبر اکرم(ص) می فرمایند که انسان به کیش دوستان خود می رود. به این معنا که بیشتر دوستان ما هستند که زندگی ما را رقم می زنند.
در روانشناسی هم این قضیه مطرح شده است که انسان میانگین 5 تا دوست نزدیک خود است این میانگین از لحاظ مالی، اعتقادی، اخلاقی ، رفتاری و علاق ه و اشتراکات معمولا ما به دوستان خود نزدیک می شویم.
پس اگر یک چشم انداز موفقی می خواهیم؛ مثلا می خواهیم یک کسب و کار موفقی راه بندازیم باید در بین 5 دوست نزدیک من یک بیزینس من حرفه ای هم وجود داشته باشد. یا اگر می خواهیم در مسائل درسی موفق باشیم و در رشته و دانشگاه خوبی تحصیل کنیم باید یکی از 5 دوست ما یک رفیق درس خوان و کنجکاو باشد. اگر می خواهیم روحیه ی شادی داشته باشیم و مشکلات ما تبدیل به شکلات شود.
بنا بر این نیست که انسانی که بگو و بخند زیاد دارد دلیل بر بی مشکل بودن است و این که تصور کنیم هیچ مشکلی در زندگیش ندارد زیرا اصلا انسانی بدون داشتن مشکل وجود ندارد. پس شاد بودن را نباید به نداشتن مشکل ربط دهیم و منتظر شرایطی باشیم که هیچ مشکلی نداریم. بلکه مشکل نداشتن به این معنی است که با مشکلاتمان مشکلی نداشته باشیم ومشکل نداشتن اصلی این است که احساس کنیم شاد هستیم.
[caption id="attachment_4541" align="aligncenter" width="628"] نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟[/caption]
پس به دنبال حذف مشکلات و صورت مسلئه نباشیم بلکه به دنبال استقبال آن ها باشیم و بتوانیم با نغییر نگرش و داشتن نگاه خوب یک زندگی شاد و خوب را برای خود رقم بزنیم. بارها پیش می آید انسان های خوش برخورد و شادی را میبینیم که فکر می کنیم که هیچ مشکلی در زندگی خود ندارد اما وارد زندگی آن ها می شویم می بینیم که مشکلات زیادی دارد؛ این حس و حال خوب می تواند به دلیل وجود انسان هایی باروحیه شاد و خوب باشد که در کنار این افراد وجود دارند.
بارها شاهد بوده ایم که وقتی در سختی ها دیگرانی در کنارمان بوده اند که با آرامش و وقار با استقامت ما را با مشکلات روبرو می کنند و ما را هم از این آرامش و وقار خود بهره مند می کنند و نوعی تبادل انرژی و فرکانس به ما منتقل می شود. دقیقا مثل زمانی که آهن کنار آهن ربا باشد در اثر این محاورت تبدیل به آهن ربا می شود ولی دور از آهن ربا بماند؛ همان آهن باقی خواهد ماند.
ما هم در مجاورت آدم ها و دوستان خوب و موفق و شاد مانند آن ها می شویم؛ پس به جای اینکه از مسائل و مشکلاتی که در اطراف ما وجود دارد دائم حرص بخوریم و گله کنیم؛ درصدد باشیم به جای این که با انسان های منفی باف و متمرکز بر روی مشکلاتشان؛ با آدم های شادی رفت و آمد کنیم که در بدترین وضعیت و شرایط، سعی می کنند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و همواره موفق هستند پس باید با دوستان موفق و شاد رفت و آمد کنیم.
پس همین امروز بر روی روابطمان یک تجدید نظر کنیم؛ اما این به معنای قطع ارتباط با همه نیست. بلکه ما باید با همه رفت و آمد داشته باشیم اما 5 نفری که بیشتر از همه با ماصمیمی هستند و ما با آن ها راحت تر هستیم در انتخابشان دقت کنیم؛ نباید در بین این افراد آدم ناباب وجود داشته باشد زیرا حتما بر روی ما تأثیر خواهد گذاشت.
اگر دشمن ما یک پیشنهاد بد به ما بدهد ما قبول نمی کنیم؛ اما دوست ما اگر پیشنهاد بدی به ما بدهد ما ناخودآگاه قبول می کنیم زیرا معتقدیم که خیر ما را میخواهد و وارد باتلاقی میشویم که شاید خیلی دیر به آن پی ببریم. پس بهتر است در انتخاب دوست خود مراقب باشیم. با هرس کردن دایره دوستان خود می توانیم زندگی بهتری را رقم بزنیم.
[caption id="attachment_4298" align="aligncenter" width="693"] والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟[/caption]
بحث تغذیه است که خیلی از والدین به آن توجهی ندارند و در دین اسلام هم روی لقمه و غذا بسیار تاکید می شود که ما چه لقمه ای را مصرف می کنیم؟ اینکه آیا این لقمه حلال است یا حرام؟ در واقع این لقمه ای که وارد بدن ما می شود و در واقع زمینه تشکیل فرزند را تشکیل می دهد؛ بسیار مهم است و حتی گاهی مادرانی با وضو به فرزند خود شیر می دهند. پس بحث تغذیه هم یک بعد دینی و مذهبی دارد که حلال باشد و هم یک بعد پزشکی دارد که باید تغذیه سالم و برای بدن مفید باشد. به طوری که حتی مادر در دوران بارداری باید چه رژیم هایی را رعایت کند تا فرزند آن ها ویژگی های خاصی داشته باشند مثلا برای شکل گیری یک حافظه خوب در کودکان مادر باید چه نوع میوه ای را بخورد.
نکته ی بعدی رفتارهای والدین است مسلما وقتی والدین آرامش بیشتری را در منزل فراهم کنند؛ فرزند هم با آرامش بیشتری بزرگ می شود و همین امر معلوم می کند که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟ و این رفتارها در کودک نهادینه می شود چه بسا فرزندانی که پرخاشگر می شوند و انواع و اقسام بدرفتاری ها در آن ها رشد می کند و چه بسا ریشه آن ها در ناهنجاری های محیط خانواده و رفتار والدین نهفته است.
و چه بسیار مواقعی که والدین این تفکر اشتباه را دارند که کودک متوجه چیزی نیست و نمیفهمد اما برعکس به دلیل اینکه کودکان فیلتری ندارند بسیار راحت همه چیز را می فهمند و درک می کنند زیرا زیاد درگیر خوب و بد و قضاوت کردن نیست.
فرزند شما در این چنین شرایطی دقیقا مانند بدنی است که سیستم ایمنی ندارد و شما باید در ورود نوع غذا به آن بدن و ورودی های آن مراقب باشید و به لحاظ روحی بچه مانند یک مزرعه بکر است و هر تربیتی و هر دانه ای را به راحتی در خود رشد می دهد پس حتما قبل از بچه دار شدن روی مهارت های فرزندپروری خود کار کنید، روی روابط درست با همسر و پرهیز از افکار و افراد منفی، سریال ها و آهنگ های منفی بپرهیزید. با رعایت این نکات می توانید در موفقیت فرزندان خود نقش داشته باشید و به آن ها کمک کنید تا شما را الگوی خود قرار دهند. تمامی متدهایی که بیان شد و آن هایی که در ادامه آمده است به این علت است که بدانید که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟
این آموزش ها حتی می توانند به دوره قبل از تولد هم برگردد. به کرات در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده که مادری قبل از تولد فرزندش هر روز بخش هایی از قرآن را گوش می کرده و بعد از به دنیا آمدن فرزند دیگر به قرآن گوش نکرده، و به محض اینکه کودک به سن 4 سالگی رسید به محض شنیدن آن آیات به راحتی آن ها را از حفظ می خواند. یا مثلا پیشنهاد می شود که برای تقویت زبان انگلیسی کودکان بهتر از همان ابتدا برای او کارتون های زبان اصلی گذاشته شود تا در ضمیر ناخودآگاه او ثبت شود .
برای تقویت حافظه کودکان می توان آن ها را از همان اوان کودکی در کلاس های قرآن مخصوص کودکان و در کلاس های چرتکه اسم نویسی کرد تا حافظه کودک تقویت شود. زیرا آموزش های قرآنی نیمکره راست مغز کودکان را تقویت می کند و کلاس های چرتکه نیمکره چپ مغز آن ها را فعال تر می سازد.
تربیت فرزندان
داشتن فرزندان موفق
راه های رسیدن به موفقیت
موفقیت در آزمون ها
راهکارهای داشتن مطالعه درست
آموزش مهارت های مطالعه
ویژگی های یک خانواده موفق چه چیزهایی هستند؟ و چگونه یک خانواده می تواند به عنوان خانواده موفق تلقی شود تا بتواند از یک سری آسیب ها و موانع پیشگیری کند؟ ویژگی های بسیار زیادی از افراد خبره در دنیا برای این مورد مطرح شده است؛ که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره خواهیم کرد. بله در ادامه به شما خواهیم گفت که یک خانواده موفق چه ویژگی هایی دارد؟
اینگونه خانواده ها معمولا دوست هم هستند؛ و کاملا مصداق این شعرذ زیباست که می گوید:
" چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار"
همانطور که یک کشتی وقتی سوزاخ شود همه مسافرین غرق خواهند شد و برای نجات همدگیر تلاش می کنند؛ ما هم در خانواده باید به نیازها و خواسته های هم توجه داشته باشیم تا با هم یک تیم قدرتمند و یک رابطه فوق العاده را بین هم رقم بزنیم. در واقع همه باید دوست هم باشیم؛ دوست ها به هم احترام می گذارند و برای هم مایه می گذارند و مشکلات و اتفاقات داخل خانوداه را از خودشان می دانند و هر کاری برای برطرف شدن آن مسئله انجام می دهند.
بهتر است اعضای خانواده هر چند وقت یکبار جلسات مرتب و منظمی را باهم داشته باشند مثلا هفتگی، ماهانه و یا حتی این دورهمی بین همه اعضای خانواده باشد و علاوه بر اینکه صله رحم می شود؛ به مشکلات هم رسیدگی کنند؛ یک صندوق وام تشکیل دهند. و اما دیگر چه نکاتی برای تشخصی این مطلب که" یک خانواده موفق چه ویژگی هایی دارد؟ " وجود دارد؟ لطفا مقاله را تا پایان مطالعه فرمائید.
در خانواده ای که روی صرف هزینه ها خیلی دقت می شود؛ همه ی افراد خانواده خود را شریک پدر خانواده و نان آور خانواده می دانند و گاهی اوقات این نان اور می تواند مادر خانواده باشد. در چنین خانواده ای همه سعی در کاهش هرینه ها، و کمک به افزایش درآمد و به ویژه این که اسراف نکنند.
خانواده های موفق یک میزان زمان زیادی را به مطالعه و افزایش آگاهی خود اختصاص می دهند و بوفه کتاب آن ها از بوفه خوراکی ان ها پر رونق تر است و چه بهتر که اعضای خانواده یک کتاب را با هم بخوانند و راجع به آن با هم تبادل نظر کنند.
یکی دیگر از ویژگی های خانواده های موفق این است که اعضای آن با هم م می کنند؛ ممکن است حرف آخر را پدر یا مادر بزند اما شنیدن نظرات اعضای خانواده و شنیدن حرف های دیگران به جوری احترام گذاشتن به اعضای خانواده است و گاهی همبن اشتراک افکار منجر به خلق یک راه حل جدید و جرقه ای در ذهن افراد خانواده ایجاد می کند و می تواند به دیگران کمک شایانی کند مطالبی که به ذهن مادر و یا پدر خانواده نرسیده زیرا همه چیز را همه کس دانند.
یک خانواده موفق تنها به فکر بیزینس و رفع نیازهای خود نیستند و سعی دارند برای همدیگر وقت بگذارند و یک زمانی را به تفریح و با هم بودن و بیرون رفتن اختصاص دهند. حتی بازی کردن برای همه تعضای خانواده مفید است.
افراد و اعضای یک خانواده موفق به همدیگر اعتماد به نفس می دهند. وقتی کسی موفقیتی برایش پیش می اید مثلا نمره ی خوبی در آزمونی می گیرد، یا یک کار مثبتی انحام می دهد یا گره ای از کار کسی باز می کند، یا حتی کارهای ساده ای مثل جمع کردن سفره یا مرتب کردن اتاق و خانه برای کوچکترین کارها از هم تشکر می کنند؛ به هم اعتماد به نفس می دهند و همدیگر را تشویق می کنند و حامی هم هستند.و از عباراتی چون تو نمی توانی استفاده نمی کنند؛ دانشمندان ثابت کرده اند که تأثیر امواج منفی از روی ناخودآگاه خیلی دیر پاک می شود. اگر به فرزند خود بگویید من نمی توانم، باید 17 بار بگوییم تو می توانی تا تاثیر آن یک بار حرف منفی از بین برود.
خیلی ها یک تشکر خشک و خالی را از افراد خانواده ی خود دریغ می کنند باید بدانیم افراد وظیفه ای در قبال ما ندارند و هم به ما لطف می کنند.
البته در زندگی نباید از دیگران توقع داشت و اینکه ما انتظار داشته باشیم برای هر کاری که انجام می دهیم همگی از ما تشکر کنند این تفکر هم اشتباه است. ما باید بی دریغ محبت کنیم و بدون داشتن انتظار عشق بورزیم و برای خود همه کارهای را وظیفه بدانیم اما کار دیگران را لطف بدانیم ایبنگونه آرماش بیشتری داریم و زندگی شیرین تر می شود بدانیم اگر کسی کاری برای ما انجام می دهد به خاطر لطفی است که به ما دارد اما اگر هم انجام نداد ناراحت نشویم و بدانیم کسی وظیفه ای در قبال ما ندارد.
افراد یک خانواده سالم و موفق همه اعضا را همانطور که هستند کی پذیرند و همدگیر را دوست دارندو سعی در تغییر دادن همدیگر ندارند و در یک فضای آرام از همدیگر نظرخواهی می کنند. در چنین خانواده هایی فضای امری وجود ندارد بلکه هر حرف و درخواستی نوعی شکل درخواست دارد. خیلی مهم است که با افراد در یک فضای محبت آمیز صحبت کنیم طوری که به او این را بفهمانیم که حق انتخاب دارد.
خانواده های موفق خیلی با ادب و احترام با هم صحبت می کنند.
یک خانواده های موفق وقتی را برای توجه به مناسبت ها اختصاص می دهند. مثلا برای تولد، سالگرد ازدواج و . را با هم جشن می گیرند و و قتی را برای مرور خاطرات می کنند و از تجربات هم استفاده می کنند.
یک خانواده ی موفق یک زمانی را به خدا، نماز، معنویت و .شکرگذاری اختصاص می دهند. کتاب های خوب شکرگذاری مثل معجزه شکرگذاری راندا برن را فراموش نکنید. این شکرگذاری در تمامی ادیان و عقاید وجود دارد و بارها و بارها گفته شده که چقدر باعث خیر و برکت در زندگی می شود. حتما زمانی را برای شرکت در جلسات مذهبی اختصاص دهید تا به نوعی تغذیه معنوی شوید. و با ایجاد این ارتباط با مدیر کل دنیا؛ خدای منان، قطعا موفقیت های بیشتری را کسب خواهیم کرد.
9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار محل کار و تاثیراتی که بر ما و رشد فردی ما دارد غیر قابل توصیف است به شرطی که کمی هوشیار باشیم و بدانیم که کجای کارمان می لنگد. محیط کار و چالش های آن انسان را بزرگ می کند و به او توانایی حل مسئله می دهد. اما گاهی علاوه بر رسد کردن فردی و شخصیتی- به دلیل کمال طلب بودن- که یک امر ذاتی در هر فردی است؛ ما می خواهیم بهتر و عالی تر از بقیه باشیم اما برای این بهتر و کارامد تر بودن چه راه کارهایی وجود دارد؟ 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار، و این دقیقا عنوان مقاله ما برای شماست. پس در ادامه با ما همراه باشید در این مقاله به شما 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار معرفی می کنیم که در عین سادگی می تواند به شما کمک شایانی کند. پس با ما همراه باشید. این را به یاد داشته باشید که همیشه هوشمند بودن به معنای سخت کار کردن نیست. ما انسان ها ساخته ی عادت هایمان هستیم؛ وقتی به انجام کاری غادت می کنیم می توانیم آن را بدون فکر کردن انجام دهیم زیرا دیگر نیاز به فکر کردن نداریم. صرف نظر از اینکه شغل و مشغولیت روزانه شما چیست؛ ممکن است همیشه احساس کنید کارهایتان عقب افتاده و به آن ها نرسیده اید و دائما از این بابت نگران و ناراحت هستید؛ و این امر 100 درصد برای سلامتی شما خوب نیست. پس چاره چیست؟ آیا باید روزها بیشتر از 24 ساعت باشد یا اینکه شما باید بیشتر کار کنید؟ تحقیقات انجام شده برای تعیین کمیت رابطه بین ساعات کار و بهره وری نشان داده که بازده کارکنان پس از یک هفته کار 50 ساعته به شدت کاهش می یابد و بعد از 55 ساعت انگار انرژی و نیروی آن ها افت می کند و انگار که از یک صخره سقوط می کنند. طبق مطالعه ای که سال گذشته توسط جان پنساول از دانشگاه استنفورد منتشر شده است، کسی که در هفته 70 ساعت وقت کار کردن می کند؛ در واقع تنها 15 ساعت کار مفید توانسته انجام دهد. به جای کار بیشتر انجام دادن، فقط بر روی موارد مهم تمرکز کنید و این 9 راهکار برای کارآمد شدن در محل کار را دنبال کنید و بهترین شوید: ( اگر می خواهید در محل کار اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید این مقاله را بخوانید). اضافات را بردارید: تصور کنید امروز پروژه ای را به شما برای انجام داده اند؛ طبیعتا ذهن شما در حال جنگیدن برای رقابت بین هزاران فکر است و این که باید کار را به موقع ارائه دهید، در این جا باید لیستی از کارهای حجیم و عمده ی خود را بنویسید. مشکلی که در این نوع لیست کارها وجود دارد این است که خارج از توان شماست و مانع از تولیدکنندگی شما می شوند و همین حجم زیاد کار شما را مجبور می کند در یک زمان چندین کار را با هم انجام دهید و انرژی خود را بر روی کارهای حاشیه ای و بی اهمیت بگذارید. به جای این کار، زمان خود را تنها بر روی 3 یا 4 کار مهم و چالش برانگی بگذارید و به این ترتیب حجم لیست کاری شما کاهش می یابد سعی کنید از بین این چند کار مهم هم اولیوت بندی کنید و تنهها بر روی یکی از ان ها تمرکز کنید و به این ترتیب احساس اضطراب کمتری به شما دست می دهد. نتایجی را بسنجید نه زمان خود را: وقتی صحبت از بهره وری می شود ما اغلب ذهن مان به این سمت سوق داده می شود که چقدر طول می کشد تا آن را انجام دهیم در صورتی که ما باید نگاه کنیم برای کار به خصوصی چقدر تلاش کردیم و به کجا رسانده ایم؟ مثلا تصور کنیدکه شما 4 ساعت را برای یک وبلاگ 1000 کلمه ای صرف کرده اید اما اگر آن را به قسمت های کوچکتر مثلا 200 کلمه ای تقسیم می کردید؛ می توانستید قالب بندی بهتر و استانداردتری را برای ان انتخاب کنید و یا چند تصویر برای آن ادیت و طراحی کنید و یا سر فصل ها و عنوان زیبا پس از کلی فکر کردن برای آن ها بزنید میبینید که نتیجه کار چقدر خوب و رضایت بخش است و شما هم خسته نشده اید. براساس تحقیقات تمرکز بر روی حضور جسمی و انجام میزان ساعت های یک کار؛منجر به ناکارآمدی و اضطراب می شود. این که خود را مجبور به نشستن پشت میز خود کنید تا زمانی که یک فکر و ایده به فکر شما خطور کند می تواند باعث چند عامل شود : خستگی مغز : از بین رفتن خلاقیت و ایده پردازی: زیرا این دو مورد به طور ناگهانی و در زمانی که به آن فکر نمی کنید به شما الهام می شود نه لزوما در پشت میز. وقتی بیش از حد توان و زمان خود برای کاری وقت می گذارید کم کم از ان متنفر می شوید. یکی از کارهایی که می توانید جهت ارزیابی میزان نتایج نه میزان زمان برای انجام یک کار؛ انجام دهید این است که در پایان روز و یا در بین روز لیستی از کارهایی را که انجام داده اید را بنویسید با این لیست انگیزه و تمرکز شما را افزایش می دهد زیرا این لیست دستاوردهای شما را نشان می دهد. زیرا به شما کمک می کند تا روز خود را با همین دستاوردهای حتی کوچک اما مهم جشن بگیرید و برنامه ریزی مؤثرتری برای رشد خود انجام دهید. تعدیل نگرش داشته باشید: ما وقتی نگرشی مثبت به اطراف و کارهای خود داریم؛ کارآمدتر خواهیم بود. افراد با نگرش مثبت همیشه ابتکار عمل را به دست می گیرند و و هر گاه نیاز باشد به همکاران خود کمک می کنند و اگر جایی نیاز باشد و او مریض باشد به جای او کارها را انجام می دهند؛ آن ها سعی می کنند همه کارها را درنهایت استاندارد و درستی خود انجام دهند. این افراد هیچ گاه به کارهای خود نمی گویند که خیلی خوب است زیرا همیشه به دنبال بهتر شدن هستند. علاوه بر این، یک نگرش خوب در محل کار به شما کمک می کند تا استانداردهای مربوط به کار خود را تعیین کنید، اطمینان حاصل کنید که مسئولیت خود را به عهده می گیرید ، و تصمیم هایی را خواهید گرفت که براساس شهو شما خواهند بود. "این ویژگی قابل تحسین در بسیاری از سازمان ها سخت است.اما باید نشان دهید که در کار خود نهایت صداقت و کارآیی را دازید و تمام سعی شما بر بهتر شدن و بهتر انجام دادن کارهاست. ارتباط، ارتباط، ارتباط صرف نظر از این که کار شما آزادو یا کارمندی است، مواقعی وجود خواهد داشت که مجبور شوید با دیگران کار کنید. به همین دلیل، شما باید مهارت های ارتباطی و همکاری خود را تقویت کنید. هنگام انجام کار، کارهای غیرضروری را حذف کرده و وقت خود را برای رفع هرگونه سوء تفاهم تلف نکنید. می توانید با افزایش مهارت های گوش دادن خود را در یک ارتباط فعال نگه دارید. به عنوان مثال، هنگام تهیه ایمیل، آن را کوتاه بنویسید زیرا اطلاعات زیاد و بیهوده تنها گیرنده را گیج تر می کند. کارهای رویتن خود را افزایش دهید: آیا می خواهید به راز انجام کار بیشتر در کمترین زمان پی برید؟ تعداد تصمیمات خود را برای یک روز کاهش دهید. تنها راز این است که کارها اتوماتیک تر کنید و به این ترتیب انرژی کمتری از شما گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر با ایجاد عادت ها دیگر مجبور نیستید هر روز تصمیم تازه ای بگیرید همین امر انرژی شما را حفظ می کند. چند کار را همزمان انجام ندهید: در واقع انسان ها قادر به انجام چند کار با هم نیستند. در چنین شرایطی به جای تمرکز بر روی یک کار و انجام درست آن ما تمرکز خود را بر روی چندین کار می گذاریم و حواس خود را از یک کار به کار دیگر منتقل می کنیم و در چنین شرایطی مغز دچار مشکل می شود. پس هر گاه که حواستان پرت شد نفس عمیقی بکشید به مار خود برگردید و آن را به اتمام برسانید و سپس به سراغ یک کار دبگر بروید. استرس خود را کاهش دهید: از آنجا که استرس می تواند باعث مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری شود و می تواند هب راحتی سلامت ، انرژی ، رفاه و هوشیاری شما را تحت تأثیر قرار دهد - جای تعجب نیست که مانع از عملکرد شغلی شما می شود. خبر خوب این است که شما ممکن است بتوانید استرس محیط کار را تسکین دهید. به گفته انجمن روانشناسی آمریکا ، "مؤثرترین راهکارهای کاهش استرس، ورزش یا بازی، دعا یا حضور در یک مراسم مذهبی، خواندن و گوش دادن به موسیقی، گذراندن وقت با دوستان یا خانواده، گرفتن ماساژ، بیرون رفتن برای پیاده روی است. مدیتیشن یا انجام یوگا و گذراندن وقت با یک سرگرمی خلاقانه می تواند کمک مضاعفی به شما بکند. و البته مواردی که می تواند باعث افزایش استرس شما شود پرخوری، دیر و نا مرتب خوابیدن، سیگار و این قبیل کارها تنها کار را برای شما سخت تر می کنند. یک راهکار خوب دیگری که می توان برای مدیریت و کنترل استری به کار برد این است که از شب قبل کارهای روزانه خود را بنویسید این کار به شما اعتماد به نفس کافی برای شروع روزتان را می دهد. مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند باشید: افزایش مدیریت زمان در محل کار تأثیر شادی در داشتن موفقیت کارهایی را انجام دهید که از آن ها لذت می برید: همه به اندازه کافی ممتاز نیستند که آنچه را برای زندگی خود دوست دارند انجام دهند. حتی اگر در حال تعقیب رویاهای خود باشید و به دنبال شور و اشتیاق خود باشید ، هنوز وظایفی وجود خواهد داشت که به آنها علاقه ای ندارید. در هر صورت ، بیشتر روی کارهایی تمرکز کنید که در واقع از انجام آن لذت می برید. به عنوان مثال ، اگر شما یک سرآشپز هستید ، پس آشکارا عاشق آشپزی هستید. به جای گذراندن روزهای خود در انجام کارهای اداری ، برون سپاری کنید یا آن کارها را به آنها واگذار کنید تا بتوانید زمان بیشتری را در آشپزخانه یا بازار بگذرانید تا مواد تازه پیدا کنید. وقتی این کار را انجام دهید ، احساس تحقق ، الهام بخش ، چالش و تولید بیشتر خواهید کرد. چگونه در محیط های کاری موفق باشیم موفقیت در محیط کار شاد بودن در محیط کار چگونه در محیط کار بهترین باشیم؟
[caption id="attachment_4513" align="aligncenter" width="655"] نقش محیط کار در آرامش و موفقیت[/caption]
ما بیشتر اوقات و ساعات زندگی خود را در محیط های کاری و در جمع همکاران هستیم؛ در واقع بیشتر وقت خود را با آنان می گذرانیم خیلی وقت ها پیش می آید که ما از محیط کار خود و از جو همکاران ناراضی و ناخرسند هستیم همین امر روحیه ما را هم خراب می کند. اما چگونه می توانیم این محیط ها را برای خود بهتر و مناسب تر نماییم ما در اینجا راهکارهایی را از استاد مرتضی جاوید بیان می کنیم. پس نقش محیط کار در آرامش و موفقیت می تواند بسیار زیاد باشد
چطور می توان از محیط زندگی و کارمان برای رسیدن به موفقیت و آرامش بیشتر بهره ببریم؟
محیط اختیاری:
یعنی ما در انتخاب آن ها اختیار داریم.
محیط های اجباری:
محیط هایی که ما در انتخاب آن ها نقشی نداریم و ناچاریم مدتی آن ها را تحمل کنیم و در ان ها حضور داشته باشیم.
اگر محیط، اختیاری است - محیط دوستان، محیط ورزشی، محیط مدرسه و یا محیط تفریحات- در این گونه محیط ها نقش ما کاملا مشخص است، باید از فیلتر شادی ها، موفقیت ها و . آن ها را عبور دهم اگر محیطی است که مدام موسیقی ها منفی پخش می شود و همه آه و ناله و شکست و گریه وجود دارد و دم از مسائل منفی و یا انحرافات مختلف وجود دارد، ما باید از این گونه محیط ها دوری کنیم تا این مسائل بر روی من تاثیر نگذارند. زیرا یکی از راه حل های که به ما کمک می کند تا ما از مسائل و اتفاقات و افکار منفی دور باشیم؛ این است که از آن مکان خود را فراری دهیم و بر عکس محیط هایی را انتخاب کنیم که ما را به سمت موفقیت می برد.
مثلا برای انتخاب یک باشگاه چندین جا را رصد کنیم و نوع موسیقی ها و نوع برخورد و نحوه ی کار مربیان را نگاه کنیم؛ اینکه چه جایی با انگیزه کار می کنند و یا آیا خنده رو و با انرژی هستند یا نه تنها هدفشان مسائل مادی است؟ پس نوع انرژی که در آنجا جریان دارد بسیار مهم است.
اما گاهی مجیط هایی را ما انتخاب نمی کنیم، مثلا در اداره ای مشغول به کار هستیم هم همکاران خیلی خوب داریم و هم همکارانی که ناجور هستند که اهل غیبت، دروغ، زیرآب زنی و . . در این گونه جاها ما دو راه داریم یا می توانیم مثل محیط های ناجور دست اول روابط خود را محدود کنیم و با افرادی که به من ارزش می دهند رفت و آمد می کنیم.
اما گاهی پیش می آید که افرادی که وارد محیط کاری ما می آید برخورد تندی با ما دارند و یا در نظر دارند که ما را از رده خارج کنند؛ برخورد ما با این گونه افراد باید به چه صورت باشد ما در ابن نقطه دو راه کار داریم:
اول این که به انسان های آرام و موفق آن مجموعه نگاهی بیندازیم و ببینیم چگونه با این افراد بدجنس برخورد می کنند و از آن ها الگو بگیریم.
راه بعدی این است که گاهی میبینیم یک عده در برخورد با افراد بد بسیار خوب عمل می کنند.
گاهی ما فکر می کنیم اگر در برابر رفتار بد دیگران و پرخاش ان ها جواب ندهیم به این معناست که سکوت نشانه رضایت است و به غرور ما بر می خورد و می خواهیم به آن ها جواب دهیم اما می توانیم از این دید هم به آن نگاه کنیم که جواب ابلهان خاموشی است.
بهتر است با خود فکر کنیم که اگر در چنین شرایطی باشیم و بشنویم کسی پشت سر ما حرف زده و یا اگر کسی به ما پرخاش کند؛ چه واکنشی نشان می دهیم؟
نکته پایانی این که در کل تمامی اصطکاک ها در زندگی مشترک در محیط کار و هر جایی که ما با کسی یا کسانی در ارتباط هستیم می خواهیم دیگران را تغییر دهیم؛ اما باید یادمان باشد تنها کسی که قابل تغییر است خودمانیم و تنها می توانیم افرادی را که در اطاف ما هستند را بپذیریم با تمام وجود. زیرا هر انسانی شرایط متفاوت و خصلت های متغییری دارند ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم افراد همان گونه رفتار کنند و یا همانگونه باشند که ما می خواهیم و باید بدانیم موفقیت و آرامش ما زمانی ارزشمند و زیبا است که در شرایط عادی به دست نیاید بلکه زمانی ارزشمند است که دیگران را همانطور که هستند بپذیریم و مدیریت کنیم.
برای درک دیگران باید مانند یک پرستار رفتار کنیم؛ تصور کنید در جایی داد و بیداد کسیب را می شنوید و می تواند شما را ناراحت کند و آزار دهد اما اگر این داد و بیداد در یک بیمارستان باشد و شما در نقش یک همراه بیمار و یا پرستار باشید باز هم همین حس را خواهید داشت؟ قطعا نه!!!
بلکه برای فرد دعای خیر خواهید کرد و طلب آرامش و شفا برایش دارید.
آرامش در محیط کار
چگونه در محیط کار شاد باشیم
چگونه در محیط کار موفق باشیم
راه های کسب موفقیت در زندگی
اینکه ما چگونه می توانیم بر روی جامعه خود تأثیرگذار باشیم می تواند سؤالی باشد که شاید فکر افراد دغدغه مند را به خود مشغول دارد و باعث شود افراد کاری برای پیشرفت و بهتر کردن جامعه خود انجام دهند. پس شما بگویید ما چه تأثیری بر جامعه داریم
اگر افراد مختلف در جامعه برای بهتر شدن جامعه و زندگی تلاش نکنند؛ چه مشکلاتی برای جامعه پیش خواهد آمد؟
در بیشتر مواقع همگی ما منتظر تغییر کردن دیگران و یا شرایط اجتماعی خود هستیم و یا منتظریم یک سری اتفاقات بیفتد تا ما تغییر کنیم. همگی این ها کار شیطان است.
برای تغییر دادن خود از گام های کوچک شروع کنید به طور مثال از یکی می پرسیم چرا انقدر دروغ می گویی؟
مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند شویم : |
او در جواب می گوید من کلی کارهای دیگر دارم که باید درست کنم. دروغ که چیزی نیست اما این طرز تفکر اشتباه است زیرا نباید منتظر درست شدن همه چیز باشیم و بعد خود را تغییر دهیم. بهتر از یک جایی به بعد شروع کنیم و مچ خود را بگیریم؛ اگر نقطه ضعفی داریم؛ منتظر درست شدن سایر نقاط ضعفی که به زعم شما مهم تر است، درست شود.
یا مثلا از یکی بپرسیم چرا کار نمی کنی در جواب می گوید جامعه همه بیکار هستند؛ پدر پول ندارد، سرمایه ندارم و کلی بهانه های الکی می گیرد اما این ها تنها بهانه است زیرا خیلی ها در همین شرایط خوب عمل می کنند. آیا هنوز پاسخی برای اینکه ما چه تاثیری بر روی جامعه داریم پیدا نکردبد؟
بزرگی می گوید: "کودک که بودم می خواستم جهان را تغییر دهم، بزرگتر که شدم می خواستم کشورم را تغییر دهم؛ بزرگتر که شدم در صدد تغییر دادن شهرم برآمدم ؛ در دوره یانسالی میخواستم دوستانم را تغیر دهم؛ در دوره پیری خواهان تغییر خانواده ام شدم اما در این لحظات پایان عمر فهمیدم من تنها می توانم خود را تغییر دهم" .
یک پازلی را به یک نفر دادند و از او خواستند تا آن را درست کند. این پازل نقشه ی جهان بود و هر چه آن را می چید نمی توانست آن را درست کند و دست آخر خسته شد و آن را کنار گذاشت. اما خیلی اتفاقی یکی از مهره ها برعکس شد و دید که تکه ای از صورت یک انسان است و سپس کل پازل ها را برگرداند و مشغول درست کردن پازل صورت انسان شد؛ و توانست آن را کامل کند؛ قسمت پشت پازل یعنی نقشه جهان هم مرتب شد.
[caption id="attachment_4524" align="aligncenter" width="513"] ما چه تاثیری بر جامعه داریم[/caption]
به قول حمید مصدق عزیز :
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی،
چه کسی برخیزد؟
من اگر بخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند.
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم
کلام پایانی این که اگر ما منتظر تغییر شرایط جامعه؛ اقتصادی، و ا تغییر پدر و مادر و . باشیم مانند انسان های نا موفق عمل می کنیم اما اگر در همین شرایط بگویییم من هم می توانم مثل تمام کسانی که موفق شده اند عمل کنم و بهتر بشوم حتما موفق خواهید شد پس باید از خودمان شروع کنیم باید بدانیم که ما هستیم که زندگی خودمان و جامعه خود را تغییر می دهیم و اول باید خود را تغییر دهیم. قبل از ازداوج فکر کنید ببینید می توانید با چنین شرایطی می توانید زندگی کنید و بدانیم که نمی توانیم او را تغییر دهیم.
دقت کنید ببینید اگر کسی به شما کم محلی و بی محبتی می کند به چه دلیل است؟ و یا اگر کسی رفتار ناشایستی دارد حتما ما رفتار درستی نداشته ایم و مطمئن باشیم که با تغییر خود می توانیم بهترین ها را رقم بزنیم.
چگونه خود را تغییر دهیم
راه های تغییر دادن دیگران
چگونه جامعه مدرنی داشته باشیم
نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟ نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما به چه شکل است تا بتواند ما را به سمت موفقیت و زندگی خوب سوق دهد؟ هم در بحث های روانشناسی و هم در دینی و اعتقادی ما روی نقش دوست خیلی تاکید شده مثلا پیامبر اکرم(ص) می فرمایند که انسان به کیش دوستان خود می رود. به این معنا که بیشتر دوستان ما هستند که زندگی ما را رقم می زنند.
در روانشناسی هم این قضیه مطرح شده است که انسان میانگین 5 تا دوست نزدیک خود است این میانگین از لحاظ مالی، اعتقادی، اخلاقی ، رفتاری و علاق ه و اشتراکات معمولا ما به دوستان خود نزدیک می شویم.
پس اگر یک چشم انداز موفقی می خواهیم؛ مثلا می خواهیم یک کسب و کار موفقی راه بندازیم باید در بین 5 دوست نزدیک من یک بیزینس من حرفه ای هم وجود داشته باشد. یا اگر می خواهیم در مسائل درسی موفق باشیم و در رشته و دانشگاه خوبی تحصیل کنیم باید یکی از 5 دوست ما یک رفیق درس خوان و کنجکاو باشد. اگر می خواهیم روحیه ی شادی داشته باشیم و مشکلات ما تبدیل به شکلات شود.
بنا بر این نیست که انسانی که بگو و بخند زیاد دارد دلیل بر بی مشکل بودن است و این که تصور کنیم هیچ مشکلی در زندگیش ندارد زیرا اصلا انسانی بدون داشتن مشکل وجود ندارد. پس شاد بودن را نباید به نداشتن مشکل ربط دهیم و منتظر شرایطی باشیم که هیچ مشکلی نداریم. بلکه مشکل نداشتن به این معنی است که با مشکلاتمان مشکلی نداشته باشیم ومشکل نداشتن اصلی این است که احساس کنیم شاد هستیم.
[caption id="attachment_4541" align="aligncenter" width="628"] نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟[/caption]
پس به دنبال حذف مشکلات و صورت مسلئه نباشیم بلکه به دنبال استقبال آن ها باشیم و بتوانیم با نغییر نگرش و داشتن نگاه خوب یک زندگی شاد و خوب را برای خود رقم بزنیم. بارها پیش می آید انسان های خوش برخورد و شادی را میبینیم که فکر می کنیم که هیچ مشکلی در زندگی خود ندارد اما وارد زندگی آن ها می شویم می بینیم که مشکلات زیادی دارد؛ این حس و حال خوب می تواند به دلیل وجود انسان هایی باروحیه شاد و خوب باشد که در کنار این افراد وجود دارند.
بارها شاهد بوده ایم که وقتی در سختی ها دیگرانی در کنارمان بوده اند که با آرامش و وقار با استقامت ما را با مشکلات روبرو می کنند و ما را هم از این آرامش و وقار خود بهره مند می کنند و نوعی تبادل انرژی و فرکانس به ما منتقل می شود. دقیقا مثل زمانی که آهن کنار آهن ربا باشد در اثر این محاورت تبدیل به آهن ربا می شود ولی دور از آهن ربا بماند؛ همان آهن باقی خواهد ماند.
ما هم در مجاورت آدم ها و دوستان خوب و موفق و شاد مانند آن ها می شویم؛ پس به جای اینکه از مسائل و مشکلاتی که در اطراف ما وجود دارد دائم حرص بخوریم و گله کنیم؛ درصدد باشیم به جای این که با انسان های منفی باف و متمرکز بر روی مشکلاتشان؛ با آدم های شادی رفت و آمد کنیم که در بدترین وضعیت و شرایط، سعی می کنند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و همواره موفق هستند پس باید با دوستان موفق و شاد رفت و آمد کنیم.
پس همین امروز بر روی روابطمان یک تجدید نظر کنیم؛ اما این به معنای قطع ارتباط با همه نیست. بلکه ما باید با همه رفت و آمد داشته باشیم اما 5 نفری که بیشتر از همه با ماصمیمی هستند و ما با آن ها راحت تر هستیم در انتخابشان دقت کنیم؛ نباید در بین این افراد آدم ناباب وجود داشته باشد زیرا حتما بر روی ما تأثیر خواهد گذاشت.
اگر دشمن ما یک پیشنهاد بد به ما بدهد ما قبول نمی کنیم؛ اما دوست ما اگر پیشنهاد بدی به ما بدهد ما ناخودآگاه قبول می کنیم زیرا معتقدیم که خیر ما را میخواهد و وارد باتلاقی میشویم که شاید خیلی دیر به آن پی ببریم. پس بهتر است در انتخاب دوست خود مراقب باشیم. با هرس کردن دایره دوستان خود می توانیم زندگی بهتری را رقم بزنیم.
[caption id="attachment_4298" align="aligncenter" width="693"] والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟[/caption]
بحث تغذیه است که خیلی از والدین به آن توجهی ندارند و در دین اسلام هم روی لقمه و غذا بسیار تاکید می شود که ما چه لقمه ای را مصرف می کنیم؟ اینکه آیا این لقمه حلال است یا حرام؟ در واقع این لقمه ای که وارد بدن ما می شود و در واقع زمینه تشکیل فرزند را تشکیل می دهد؛ بسیار مهم است و حتی گاهی مادرانی با وضو به فرزند خود شیر می دهند. پس بحث تغذیه هم یک بعد دینی و مذهبی دارد که حلال باشد و هم یک بعد پزشکی دارد که باید تغذیه سالم و برای بدن مفید باشد. به طوری که حتی مادر در دوران بارداری باید چه رژیم هایی را رعایت کند تا فرزند آن ها ویژگی های خاصی داشته باشند مثلا برای شکل گیری یک حافظه خوب در کودکان مادر باید چه نوع میوه ای را بخورد.
نکته ی بعدی رفتارهای والدین است مسلما وقتی والدین آرامش بیشتری را در منزل فراهم کنند؛ فرزند هم با آرامش بیشتری بزرگ می شود و همین امر معلوم می کند که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟ و این رفتارها در کودک نهادینه می شود چه بسا فرزندانی که پرخاشگر می شوند و انواع و اقسام بدرفتاری ها در آن ها رشد می کند و چه بسا ریشه آن ها در ناهنجاری های محیط خانواده و رفتار والدین نهفته است.
و چه بسیار مواقعی که والدین این تفکر اشتباه را دارند که کودک متوجه چیزی نیست و نمیفهمد اما برعکس به دلیل اینکه کودکان فیلتری ندارند بسیار راحت همه چیز را می فهمند و درک می کنند زیرا زیاد درگیر خوب و بد و قضاوت کردن نیست.
فرزند شما در این چنین شرایطی دقیقا مانند بدنی است که سیستم ایمنی ندارد و شما باید در ورود نوع غذا به آن بدن و ورودی های آن مراقب باشید و به لحاظ روحی بچه مانند یک مزرعه بکر است و هر تربیتی و هر دانه ای را به راحتی در خود رشد می دهد پس حتما قبل از بچه دار شدن روی مهارت های فرزندپروری خود کار کنید، روی روابط درست با همسر و پرهیز از افکار و افراد منفی، سریال ها و آهنگ های منفی بپرهیزید. با رعایت این نکات می توانید در موفقیت فرزندان خود نقش داشته باشید و به آن ها کمک کنید تا شما را الگوی خود قرار دهند. تمامی متدهایی که بیان شد و آن هایی که در ادامه آمده است به این علت است که بدانید که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟
این آموزش ها حتی می توانند به دوره قبل از تولد هم برگردد. به کرات در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده که مادری قبل از تولد فرزندش هر روز بخش هایی از قرآن را گوش می کرده و بعد از به دنیا آمدن فرزند دیگر به قرآن گوش نکرده، و به محض اینکه کودک به سن 4 سالگی رسید به محض شنیدن آن آیات به راحتی آن ها را از حفظ می خواند. یا مثلا پیشنهاد می شود که برای تقویت زبان انگلیسی کودکان بهتر از همان ابتدا برای او کارتون های زبان اصلی گذاشته شود تا در ضمیر ناخودآگاه او ثبت شود .
برای تقویت حافظه کودکان می توان آن ها را از همان اوان کودکی در کلاس های قرآن مخصوص کودکان و در کلاس های چرتکه اسم نویسی کرد تا حافظه کودک تقویت شود. زیرا آموزش های قرآنی نیمکره راست مغز کودکان را تقویت می کند و کلاس های چرتکه نیمکره چپ مغز آن ها را فعال تر می سازد.
تربیت فرزندان
داشتن فرزندان موفق
راه های رسیدن به موفقیت
موفقیت در آزمون ها
راهکارهای داشتن مطالعه درست
آموزش مهارت های مطالعه
ویژگی های یک خانواده موفق چه چیزهایی هستند؟ و چگونه یک خانواده می تواند به عنوان خانواده موفق تلقی شود تا بتواند از یک سری آسیب ها و موانع پیشگیری کند؟ ویژگی های بسیار زیادی از افراد خبره در دنیا برای این مورد مطرح شده است؛ که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره خواهیم کرد. بله در ادامه به شما خواهیم گفت که یک خانواده موفق چه ویژگی هایی دارد؟
اینگونه خانواده ها معمولا دوست هم هستند؛ و کاملا مصداق این شعرذ زیباست که می گوید:
" چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار"
همانطور که یک کشتی وقتی سوزاخ شود همه مسافرین غرق خواهند شد و برای نجات همدگیر تلاش می کنند؛ ما هم در خانواده باید به نیازها و خواسته های هم توجه داشته باشیم تا با هم یک تیم قدرتمند و یک رابطه فوق العاده را بین هم رقم بزنیم. در واقع همه باید دوست هم باشیم؛ دوست ها به هم احترام می گذارند و برای هم مایه می گذارند و مشکلات و اتفاقات داخل خانوداه را از خودشان می دانند و هر کاری برای برطرف شدن آن مسئله انجام می دهند.
بهتر است اعضای خانواده هر چند وقت یکبار جلسات مرتب و منظمی را باهم داشته باشند مثلا هفتگی، ماهانه و یا حتی این دورهمی بین همه اعضای خانواده باشد و علاوه بر اینکه صله رحم می شود؛ به مشکلات هم رسیدگی کنند؛ یک صندوق وام تشکیل دهند. و اما دیگر چه نکاتی برای تشخصی این مطلب که" یک خانواده موفق چه ویژگی هایی دارد؟ " وجود دارد؟ لطفا مقاله را تا پایان مطالعه فرمائید.
در خانواده ای که روی صرف هزینه ها خیلی دقت می شود؛ همه ی افراد خانواده خود را شریک پدر خانواده و نان آور خانواده می دانند و گاهی اوقات این نان اور می تواند مادر خانواده باشد. در چنین خانواده ای همه سعی در کاهش هرینه ها، و کمک به افزایش درآمد و به ویژه این که اسراف نکنند.
خانواده های موفق یک میزان زمان زیادی را به مطالعه و افزایش آگاهی خود اختصاص می دهند و بوفه کتاب آن ها از بوفه خوراکی ان ها پر رونق تر است و چه بهتر که اعضای خانواده یک کتاب را با هم بخوانند و راجع به آن با هم تبادل نظر کنند.
یکی دیگر از ویژگی های خانواده های موفق این است که اعضای آن با هم م می کنند؛ ممکن است حرف آخر را پدر یا مادر بزند اما شنیدن نظرات اعضای خانواده و شنیدن حرف های دیگران به جوری احترام گذاشتن به اعضای خانواده است و گاهی همبن اشتراک افکار منجر به خلق یک راه حل جدید و جرقه ای در ذهن افراد خانواده ایجاد می کند و می تواند به دیگران کمک شایانی کند مطالبی که به ذهن مادر و یا پدر خانواده نرسیده زیرا همه چیز را همه کس دانند.
یک خانواده موفق تنها به فکر بیزینس و رفع نیازهای خود نیستند و سعی دارند برای همدیگر وقت بگذارند و یک زمانی را به تفریح و با هم بودن و بیرون رفتن اختصاص دهند. حتی بازی کردن برای همه تعضای خانواده مفید است.
افراد و اعضای یک خانواده موفق به همدیگر اعتماد به نفس می دهند. وقتی کسی موفقیتی برایش پیش می اید مثلا نمره ی خوبی در آزمونی می گیرد، یا یک کار مثبتی انحام می دهد یا گره ای از کار کسی باز می کند، یا حتی کارهای ساده ای مثل جمع کردن سفره یا مرتب کردن اتاق و خانه برای کوچکترین کارها از هم تشکر می کنند؛ به هم اعتماد به نفس می دهند و همدیگر را تشویق می کنند و حامی هم هستند.و از عباراتی چون تو نمی توانی استفاده نمی کنند؛ دانشمندان ثابت کرده اند که تأثیر امواج منفی از روی ناخودآگاه خیلی دیر پاک می شود. اگر به فرزند خود بگویید من نمی توانم، باید 17 بار بگوییم تو می توانی تا تاثیر آن یک بار حرف منفی از بین برود.
خیلی ها یک تشکر خشک و خالی را از افراد خانواده ی خود دریغ می کنند باید بدانیم افراد وظیفه ای در قبال ما ندارند و هم به ما لطف می کنند.
البته در زندگی نباید از دیگران توقع داشت و اینکه ما انتظار داشته باشیم برای هر کاری که انجام می دهیم همگی از ما تشکر کنند این تفکر هم اشتباه است. ما باید بی دریغ محبت کنیم و بدون داشتن انتظار عشق بورزیم و برای خود همه کارهای را وظیفه بدانیم اما کار دیگران را لطف بدانیم ایبنگونه آرماش بیشتری داریم و زندگی شیرین تر می شود بدانیم اگر کسی کاری برای ما انجام می دهد به خاطر لطفی است که به ما دارد اما اگر هم انجام نداد ناراحت نشویم و بدانیم کسی وظیفه ای در قبال ما ندارد.
افراد یک خانواده سالم و موفق همه اعضا را همانطور که هستند کی پذیرند و همدگیر را دوست دارندو سعی در تغییر دادن همدیگر ندارند و در یک فضای آرام از همدیگر نظرخواهی می کنند. در چنین خانواده هایی فضای امری وجود ندارد بلکه هر حرف و درخواستی نوعی شکل درخواست دارد. خیلی مهم است که با افراد در یک فضای محبت آمیز صحبت کنیم طوری که به او این را بفهمانیم که حق انتخاب دارد.
خانواده های موفق خیلی با ادب و احترام با هم صحبت می کنند.
یک خانواده های موفق وقتی را برای توجه به مناسبت ها اختصاص می دهند. مثلا برای تولد، سالگرد ازدواج و . را با هم جشن می گیرند و و قتی را برای مرور خاطرات می کنند و از تجربات هم استفاده می کنند.
یک خانواده ی موفق یک زمانی را به خدا، نماز، معنویت و .شکرگذاری اختصاص می دهند. کتاب های خوب شکرگذاری مثل معجزه شکرگذاری راندا برن را فراموش نکنید. این شکرگذاری در تمامی ادیان و عقاید وجود دارد و بارها و بارها گفته شده که چقدر باعث خیر و برکت در زندگی می شود. حتما زمانی را برای شرکت در جلسات مذهبی اختصاص دهید تا به نوعی تغذیه معنوی شوید. و با ایجاد این ارتباط با مدیر کل دنیا؛ خدای منان، قطعا موفقیت های بیشتری را کسب خواهیم کرد.
[caption id="attachment_3039" align="aligncenter" width="671"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
در اینجا جدیدترین متدهای تندخوانی را تقدیم شما عزیزان خواهیم کرد، 6 تکنیک جدی تند خوانی که می توانید از آن ها برای هر موضوعی استفاده کنید.
متاسفانه تمرکز بر روی محتوا و اصرار بر روی فهم آن، یکی از مواردی است که مانع از تندخوانی می شوند. بدون داشتن فهرستی از متدهای به روز در مورد تندخوانی، دانش اموزان قادر به خواندن مطالب به درستی نیستند. معلمان باید کاملا آگاهی داشته باشند که آنها ارائه دهنهد ی اطلاعات نیستند، بلکه باید متدهایی را به دانش آموزان یاد بدهند که بتوانند مهارت های خواندن و مطالعه را یاد بگیرند. نکران نباشید ما در اینحا این ایده ها و تکنیک ها را به شما ارائه خواهیم داد.
[caption id="attachment_3071" align="aligncenter" width="727"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
به دانش آموزان و دانشجویا خود یاد بدهید که حاشیه نویسی کنند. این کار از برجسته سازی بسیار بهتر است و به آن ها کمک می کند تا بتوانند درک درستی از مطلب داشته باشند، این حاشیه نویسی ها می تواند شامل موارد زیر باشد:
تعریف کلمات جدید
سوال پرسیدن
کدنویسی کلمات و مضامین تکراری
ایجاد ارتباط شخصی با متن
ذکر عناوین و وقایع کنونی
خلاصه کردن متن و پاراگراف
بخش بندی کردن متن
دسته بندی کردن اطلاعات
کدگذاری و شماره گذاری
رسم شکل
این لیست ها تمام ناشدنی هستند، نکته این جاست که دانش آموزان هنگام مواجه شدن با یک متن روند خاص و تکراری خود را پیش می گیرند. اما از یاد دادن حاشیه نویسی و یا تکینکی های مشابه ابایی نداشته باشیداین کارها به تمرکز بیشتر آن ها بر روی متن کمک کرده و و خواهند فهمید که کدام متد برای درک مطلب آن ها بیشتر کارساز است.
[caption id="attachment_3070" align="aligncenter" width="734"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
گرچه خواندن و مطالعه بر عهده ذهن است، اما ترکیب کردن احساسات، تقویت کننده های بیشتری را برای دانش آموزانی که در حال رشد دادن به مهارت های خواندن خود هستند، فراهم می کند. با صدای بلند سؤال پرسیدن در مورد متنی که در حال خواندن آن هستید، می تواند به برای دانش آموزان بسیار مفید فایده باشد.
اما متأسفانه بسیاری از دانش آموزان سؤال پرسیدن و مقدار و کیفیت آن را بلد نیستند و معمان باید این امر را به آنان آموزش دهند. می توانید این کار را بر روی یک متن و با نشان دادن روی پروژکتور انجام دهید، و این تمرین و آموزش را برای شاگردان بصری کنید؛ البته به شاگردان خود بیاموزید که با استفاده از مداد و یا نشان گر متن ها را مطالعه کنند تا تمرکز آن ها بیشتر شود.
به دانش آموزان خود یاد دهید که هدف گذاری داشته باشند، گرچه در ابتدای هر کتابی اهداف درس بیان شده است اما متاسفانه دانش آموزان به شخصه قادر به ارزیابی اهداف نیستند و نمی توانند برای خود هدفی را تنظیم کنند. بهتر است در ابتدای سال از آن ها بخواهید که به نظر خودشان در چه چیزهایی موفقیت داشته اند و چه مهارت ها و استعدادهایی را دازند، عادات مطالعه خود را بنویسند و در واقع بیوگرافی کاملی از خود و دستاوردها و شکست های خود به شما به صورت متن ارائه دهند.
هر چه طول متن کوتاه ت باشد، نیاز به تمرکز کمتر و در نتیجه فهم آن آسان تر است. این کار باعث می شود اعتماد به نفس دانش آموزان بالاتر رفته و بهتر مطالب را بفهمند.
خواندن بیشتر، فهم بهتر
هر چه بشتر به دانش آموزان زمان و فرصت خواندن و مطالعه داده شود، بهتر می توانند مطالب را به خاطر بسپارند و مهارت خواندن آن ها بهتر و گسترده تر می شود. می توانند فهم بهتری از متن داشته باشند و مهارت شان بیشتر شود. بهتر است این مطالعه به صورت آزاد و به جز کتب درسی باشد، مثلا خواندن مجلات و کتب داستانی و یا موضوعات مورد علاقه آنان که می تواند به آن ها انگیزه خواندن بیشتر دهد.
دانش آموزان باید بتوانند مهارت های خود را ارزیابی کنند؛ چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی، چه به طور خلاصه وار و چه تشریفاتی و مفصل به معرض نمایش بگذارند. سؤال هایی در رابطه با درک مطلب و یادآوری می تواند روش خوبی برای ارزیابی باشد. اما بهتر است دانش آموزان را به سؤالاتی مانند چگونه و چرا سوق دهید تا درک کاملی از متن و محتوا داشته باشند. از فعالیت هایی بهره ببرید که بتوانید محتوا را عمیقا متوجه شوند مانند:
انجام دادن مباحث و مناظره های سقراطی
نوشتن مقاله رسمی
نوشتن یک یادداشت برای کاراکتر
ارائه یک گفتگوی کوتاه تخیلی بین دو شی یا دو نفر
ساختن یک نقشه ذهنی و یا اینفوگرافی
ممکن است برخی معلم ها، مهارت ها را د کلاس خود با هم ترکیب کرده باشن؛ اما بهتر است به همه اجازه مشارکت در بحث ها و مناظرات کلاسی داده شود تا همگی بتوانند این مهارت ها را به طور جامع در خود تقویت کنند اما به طور حیرت انگیری مشاهده خواهید کرد که افرادی که بیشتر خواندن را تمرین کرده اند مهارت بیشتری در این زمینه دارند.
اگر واقعا شما به دنبال آموزش زبان انگلیسی رایگان هستید؛ باید بگویم که خوب جایی آمده اید و هدف خوبی را هم برای خود انتخاب کرده اید؛ زیرا یادگیری زبان انگلیسی در این روزگار به اندازه ی زبان مادری مهم و حیاتی است زیرا مهمترین زبان دنیا بوده و همه به آن زبان با هم ارتباط برقرار می کنند.
[caption id="attachment_8249" align="aligncenter" width="568"] آموزش زبان انگلیسی رایگان[/caption]
هر آنچه را که به دستتان می رسد بخوانید؛ کاغذ باطله، رومه، مجله، فیس بوک و هر آنچه را که به زبان انگلیسی است مطالعه کنید و بخوانید. زیرا این محتوا پر خواهد بود از واژگان ناب و جدید که میتواند دیره لغت شما را افزایش دهد. بهتر است روشی را برای به خاطر سپاری لغات برای خود در نظر بگیرید.
که در ادامه می توانید به لینک آن مراجعه کنید و در کنار این مقاله به عنوان از این پکیج عالی هم لذت ببرید:
آموزش لغات دشوار با بهترین و علمی ترین تکینیک دنیا
این یک ترفند قدیمی خوب برای یادگیری لغت است. هر گاه یک لغت جدید را میبینید حتما آن را در یک جمله به کار ببرید تا بتوانید آن را به خوبی یاد بگیرید و در نتیجه یادگیری زبان انگلیسی خود را ارتقا بخشید. این روش می تواند یک روش آموزش زبان انگلیسی رایگان باشد که به راحتی سطح زبان شما را ارتقا دهد.
لغات جدید را در جایی که دوست دارید و راحت تر هستید بنویسید و سپس آن ها را به خاطر بسپارید.
برای یادگیری زبان انگلیسی یکی از راه های خوب این است که با افراد واقعی و با کسانی که زبان آن ها انگلیسی است حرف بزنید. صد در صد نمی توان با کسی بدون باز کردن دهان ارتباط برقرار کرد. از آنجایی که زبان انگلیسی این روزها تبدیل به یک زبان جهانی شده است؛ نمی توان بی توجه از کنار آن گذشت. در ضمن وقتی شما با کلماتی که یاد گرفته اید شروع به حرف زدن می کنید خیلی بهتر از زمانی که آن کلمه ها را می خوانید و یا می نویسید یاد می گیرید.
امروز با این وضعیت کرونا هم چیز تبدیل به کارهای آنلاین شده است. این روزها چیزهایی از قبیل گوش دادن به پادکست و دیدن ویدئوهای یوتیوب می تواند کلی از زمان شما را پر کند و به راحتی زبان انگلیسی را یاد بگیرید. می توانید از میان میلیون ها فایل صوتی و ویدئو، موضوعاتی را که دوست دارید انتخاب کنید و آن ها را بر روی فلش ریخته و در هنگام رفتن به سر کار و در ماشین و یا گوشی خود گوش کنید و از آن ها لذت ببرید.
بهترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی این است که خود را با آن احاطه کنید و در آن غرق شوید. این راه می تواند تا حد زیادی شما را ارتقا دهد. یکی از این کارها رفتن به خارج از کشور به منظور تحصیل یا مسافرت است که می تواند شما را در محیط قرار داده و با زبان انگلیسی بیشتر آشنا کند و با آن اخت بگیرید.
می توانید برای آموزش زبان انگلیسی رایگان تا می توانید تمامی حرف ها و سؤالات خود را به زبان انگلیسی بپرسید و خود را با زبان انگلیسی به شکل های مختلف درگیر کنید.
مثلا اگر قصد ادامه تحصیل دارید؛ واژگان مربوط به رشته ی خود را پیدا کنید و متون مربوط به خود را ترجمه کنید و گاهی بهتر است براساس نیازها و علایق خود پیش بروید؛ این کار باعث می شود تا شما بهتر و بیشتر با واژگان درگیر شوید و البته خود را با تعداد زیادی لغت به چالش نکشید زیرا بعد از مدتی خسته می شوید و دیگر علاقه و انگیزه ای نخواهید داشت.
وقتی که می بینید کمی در یادگیری زبان انگلیسی کند پیش می روید؛ نگران نباشید. زیرا مطمئن باشید تمامی کسانی که وارد این راه شده اند این روزها را هم سپری کرده اند پس اصلا خود را نبازید و نگویید که من دیگر به زبان انگلیسی صحبت نخواهم کرد. هر هدف بزرگی سختی هایی دارد که باید آن را بپذیرید.
این دلیل را تنها فقط برای سرگرمی ننویسید؛ بلکه واقعا به آن فکر کنید و هدف خود را از یادگیری زبان انگلیسی بدانید. این نوشته به این دلیل خوب است که هر بار که به آن نگاه کنید می توانید انگیزه خوبی برای ادامه راه پیدا کنید؛ زیرا هر چه شما انگیزه ی بیشتری برای یادگیری داشته باشید؛ یادگیری زبان انگلیسی بهتر و ساده تر خواهد اتفاق خواهد افتاد.
اهداف شما و زمان وقوع آن باید کاملا مشخص باشد اما این هدف چگونه باید نوشته شود؟ در ادامه یک نمونه از اهدافی که بد نوشته شده اند و اهدافی که روشن و واضح نوشته شده است؛ آمده :
این روزها توانایی صحبت کردن به چندین زبان ضروری است. مقالات زیادی در درباره اهمیت یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد که می تواند خیلی راحت به ما بگوید که چقدر این زبان اهمیت دارد. صحبت کردن به یک زبان خارجی فرصت های حرفه ای و کاری را افزایش می دهد؛ به برقراری ارتباط واقعی با افراد بومی این زبان کمک می کند و باعث می شود که در مورد مکان ها، فرهنگ ها و شیوه های زندگی بیشتر بدانید. در دنیای امروز، 6500 زبان رایج صحبت می کنند. اما چرا در میان همه اینها، انگلیسی را انتخاب می کنیم؟
در حال حاضر زبان انگلیسی سومین زبان رایج در دنیا است که در بیش از 118 کشور تدریس می شود. روزانه به عنوان یک زبان دیپلماتیک و تجاری مورد استفاده قرار می گیرد؛ زبان انگلیسی زبانی است که در علم، هواپیمایی، IT و گردشگری مورد استفاده قرار می گیرد. مهمتر از همه، زبان اصلی در ارتباطات بین المللی ، رسانه ها و اینترنت است.
در هر هدفی که دارید؛ خواه اهداف حرفه ای باشد یا شخصی که می خواهید به آنها برسید؛ توانایی صحبت به زبان انگلیسی همیشه می تواند به عنوان یک دارایی قابل توجه باشد.
4 دلیل اصلی ما را برای یادگیری زبان و میزان اهمیت آن وجود دارد:
اگرچه انگلیسی سومین زبان رایج در جهان است؛ اما زبان رسمی 53 کشور است. با بیش از 400 میلیون سخنران که در سراسر جهان به عنوان اولین زبان به آن ضحبت می کنند. مهمتر از همه، طبق اعلام شورای انگلیس، حدود دو میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال 2020 انگلیسی را یاد می گیرند و آن را به دومین زبان رایج دنیا تبدیل می کنند.
در هر موقعیتی که قرار بگیرید؛ به احتمال بسیار زیاد ممکن است با کسی ملاقات کنید که زبان مادری شما را نمی داند.دانستن زبان انگلیسی می تواند به عنوان یک زبان مشترک کاربرد فراوان داشته باشد. بنابراین زبان انگلیسی این امکان را فراهم می کند که کل دنیا به راحتی با هم در اربتاط باشند.
قبل از اینکه ادامه مقاله را مطالعه فرمایید یکی از بهترین و به روز ترین ترفندهای آموزش مکالمه انگلیسی تنها در 10 روز را به شما معرفی خواهیم کرد؛ برای دیدن این پکیح بی نظیر و فوق العاده به لینک زیر مراجعه فرمائید:
امروزه بسیاری از فیلم ها، سریال های تلویزیونی، کتاب ها و موسیقی به زبان انگلیسی تولید می شوند. بنابراین، توانایی صحبت کردن به زبان انگلیسی باعث می شود بدون وابستگی به ترجمه و زیرنویس،به محتوای آن ها پی ببرید. علاوه بر این، دسترسی به این رسانه ها و منابع غنی باعث بهبود در درک شفاهی و کتبی می شود.
امروزه حدود 565 میلیون نفر روزانه از اینترنت استفاده می كنند و حدود 52٪ از پر بازدید ترین وب سایت ها به زبان انگلیسی است. بنابراین، درک این زبان امکان دسترسی به بیش از نیمی از مطالب موجود در اینترنت را دارد. درک زبان انگلیسی، در سطح شغلی یا شخصی، امکان تبادل آسان اطلاعات و دسترسی به منابع بیشتر را فراهم می آورد.
زبان انگلیسی با داشتن رتبه اول زبان در 53 کشور و زبان دوم در 118 کشور دیگر ، می تواند سفر را به دور دنیا آسانتر کند. خواه اعلان فرودگاه باشد، برنامه قطار، اطلاعات اضطراری یا علائم راهنمایی و رانندگی، به طور کلی زبان انگلیسی حتی در کشوری که زبان رسمی آن ها انگلیسی نیست؛ از انگلیسی استفاده می کنند.
این غیرقابل انکار است که هنگام مسافرت در کشوری که زبان آن ها نمی دانید؛ همیشه به احتمال زیاد کسی را پیدا می کند که به زبان انگلیسی با او ارتباط برقرار کند.
یادگیری یک زبان خارجی یک تمرین شناختی و تحلیلی قابل توجه است. در واقع، براساس یک مطالعه سوئدی از سال 2012، یادگیری یک زبان جدید به دلیل تمرینات ذهنی زیادی که در آن انجام می شود؛ ساختار مغز را تغییر می دهد. این می تواند بر بخش هایی از مغز که مسئول حافظه، خلاقیت و اندیشه هستند؛ تأثیر بگذارد.
به تدریج، چند زبانه بودن مغز را سالم نگه می دارد؛ عملکرد آن را افزایش می دهد و باعث تحریک تمرکز و حافظه می شود. به طور خلاصه، صحبت کردن با یک زبان خارجی به مغز امکان می دهد قوی تر و متناسب تر باشد؛ و به علاوه باعث افزایش عزت نفس می شود.
برای خواندن مطالب بیشتر و مفید تر برای گرفتن نمره آیلتس و تافل می توانید به این سایت هم مراجعه کنید.
یادگیری زبان انگلیسی برای خیلی از ما مخصوصا ایرانی ها معمولا کار دشواری است؛ اما چرا؟ خیلی وقت ها دور بودن واژگان و ساختار دو زبان (زبان مادری و زبان دوم) یادگیری زبان دوم را برای ما سخت تر می سازد. مثلا یادگیری زبان انگلیسی برای ژاپنی زبان ها بسیار سخت است زیرا هیچ تشابهی بین دو زبان وجود ندارد. آموزش زبان انگلیسی در 30 روز ممکن است کار ساده ای نباشد اما در این مقاله و در پکیجی که به شما معرفی می شود می توانید به راحتی آن را در 30 روز یاد بگیرید و مثل بلبل حرف بزنید.
سختی هایی که ما برای یادگیری زبان انگلیسی احساس می کنیم برای خود انگلیسی زبانان کمی خنده دار است اما اگر انگلیسی زبان نباشیم عجایب و تضادها و استثناهای زیادی در زبان انگلیسی میبینیم که می تواند ما را گیج کند و یادگیری آن را دشوار سازد.
یکی از سخت ترین چیزهایی که در مورد زبان انگلیسی وجود دارد این است که گرچه یک سری قوانین دارد اما استثنائات زیادی هم دارد که باعث می شود تمام هر آنچه را که یاد گرفته اید زیر سؤال ببرد. پس زبان انگلیسی تنها یادگیری قوانین نیست؛ بلکه باید استثنائاتی را هم یاد بگیرید. وجود استثنائات زیاد و استفاده از دانش قبلی خودمان باعث می شود تا ما نتوانیم در یادگیری زبان انگلیسی خیلی سریع پیش برویم.
نحوه ی ترتیب آمدن کلمات در یک جمله می تواند ما را کاملا گیج کند. اینکه اول امس بیاید یا فعل یاصفت و . . تفاوت بین ترتیب درست و غلط بودن کلمات آنقدر ظریف است که تشخیص آن ها بسیار مشکل است. به عنوان مثال این جمله “an interesting little book” درست است نه این جمله“a little interesting book” هر دوی این جملات یکی هستند و یک معنی دارند اما از لحاظ گرامری بسیار با هم متفاوتند. همین نکات ریز و ظریف یادگیری ان را برای مبتدیان بسیار سخت می سازد و گاهی تبدیل به یک کابوس می شود.
گرچه تلفظ و خواندن کلمات در زبان انگلیسی زیاد سخت نیست؛ اما نحوه ی نوشتن آن ها و تفاوت املای کلمات با تلفظ شان، آن را سخت کرده است. به عنوان مثال کلمه "trough" که تلفظ می شود "troff" یا مثلا کلمه "bough" که "bow" بر وزن "cow" تلفظ می شود. گاهی اوقات نیز حروفی در ابتدای برخی کلمات می آیند که تلفظ هم نمی شوند مثل "k" در "knife" . تمامی اینگونه کلمات و تناقضی که در تلفظ و نوشتن آن ها وجود دارد؛ یادگیری ان را سخت کرده است.
در زبان انگیسی تأکید روی کلمات می تواند معنای ان ها را به راحتی تغییر دهد.
– I sent him a letter : یک جمله ساده به این معنی که من نامه ای را برای او ارسال کردم اما حال نگاه کنید که وقتی جایگاه تأکیدها تغییر می کند چقدر معنا می تواند متفاوت شود.
-I sent him a letter : به این معنی که من(نه کسی دیگر) نامه را برای او ارسال کرده است.
– I sent him a letter : این بار تأکید بر روی فرستادن است یعنی من نامه را برای او ارسال کردم اما مطمئن نیستم که به دستش رسیده یا نه.
– I sent him a letter : این بار تأکید بر روی شخص خاصی است یعنی من نامه را برای "او" ارسال کردن نه کسی دیگر.
– I sent him a letter : یعنی من یک نامه برای او ارسال کردم و این بار تأکید بر روی خود نامه است؛ و پیز دیگری ارسال نکردم.
اگر تازه شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرده باشید متوجه این تفاوت ها نمی شوید؛ بلکه با حرف زدن و گوش دادن زیاد می توانید پی به این ظرافت ها ببرید.
زبان انگلیسی پر است از کلماتی هم آوا یعنی دقیق مثل هم تلفظ می شوند اما معانی متفاوتی دارند مثلا:
The door was too close to the table to close به این معنا که دری که خیلی نزدیک به در بود، بسته شد. که اولین "close " به معنای نزدیک و دومین "close " به معنای بستن است.
یا مثال دیگری :
I decided to desert my dessert in the desert : که در این جا به معنی من تصمیم گرفتم که دسر خود را در بیایان رها کنم. اولین "desert " به معنای رها کردن،" dessert " به معنای دسر و "desert " به معنی بیابان است که تلفظ های آن ها کاملا شبیه به هم هستند.
از لینک زیر یک پکیج عالی را برای آموزش زبان انگلیسی به شما معرفی می کنیم
برخی از مترادف ها و هم معنی واژه ها به حدی ظریف و نکته سنج هستند که نمی توان در هر جایی و همراه با هر کلمه ای به کار برد. زیرا یک کلمه در انگلیسی می تواند معانی بسیار زیادی داشته باشند. برای مثال ; کلمه ای مثل "watch"، برای این جمله “watch” television است اما نمی تواند گفت “see television” با اینکه see و watch به یک معنا هستند.در همین مثال شما watcher نیستید بلکه viewer هستید. این ها نکات بسیار ظریفی دارند که می توانند در کلام و نوشتن حسابی یک تازه کار را گیج کنند و اگر رعایت نشود خواننده و یا شنونده را متحیر کند.
انگلیسی یک زبان بسیار قدیمی است، و در طی قرن های متمادی، گفته های جالبی در زبان روزمره گنجانیده شده است که اگر با آنها بزرگ نشده باشید؛ نمی توانید معنای ان ها را متوجه شوید. مثلا اصطلاحاتی از این قبیل “Barking up the wrong tree”" ،به معنای طاقت طاق شدن و یا صبر کسی لبریز شدن "the straw that broke the camel’s back" به معنای اشتباه گرفتن کسی. و "raining cats and dogs" به معنای اینکه باران خیلی تند می بارد.
همه نمونه ای از اصطلاحاتی هستند که در زبان انگلیسی معنا دارند اما اگر بخواهیم آن ها را در زبان فارسی تحت اللفظی معنا کنیم خیلی معنای خنده داری پیدا می کنند. اگر زمانی که به انگلیسی صحبت می کنید؛ به خوبی از ان ها استفاده کنید: به آن تسلط پیدا می کنید!
ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزلند و آفریقای جنوبی همه روش متمایزی برای تلفظ کلمات دارند. اگر زبان مادری شما انگلیسی نباشد؛ براساس منطقه ای که به آن رفته اید به همان زبان انگلیسی حرف می زنید و یاد می گیرید اما شاید تا مدت ها متوجه این تفوات ها نشوید.
گرچه زبان انگلیسی خیلی دشوار است و چالش های بسیار زیادی در راه یادگیری آن وجود دارد. اما تنها مدعی به عنوان یک زبان سخت نیست. زیرا زبان های سختی چون ربان فنلاندی، روسی و ژاپنی هم در زمره زبان های سخت دنیا هستند. اما در نهایت میزان دشواری هز زبانی بستگی به خود فرد یادگیرنده هم دارد.
تلاش و انگیزه و هدف شما از یادگیری می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی یادگیری داشته باشد. این تلاش ها می تواند با داشتن استاد در منزل و داشتن پکیج ها مناسب با متدهای عالی در کمترین زمان ممکن شما را به بالاترین سطح در زبان برساند به طوری که می توانید آموزش زبان انگلیسی در 30 روز به آن مسلط شوید.
راه دور نروید این پکیج همین جا و به سادگی قابل دسترس است
[caption id="attachment_4475" align="aligncenter" width="616"] راه های غلبه بر استارتاپ ها[/caption]
در این دنیای رقابتی و جایی که همه افراد در حال کارآفرینی و ایجاد فضای کسب و کار خودمانی هستند کمی موفقیت و بالا کشیدن خود می تواند کار مشکلی باشد اما غیر ممکن نه! اگر می خواهید استارتاپ خوب و موفقی باشید؛ اولین کار این است که زندگی نامه و راه های سختی را که کارآفرینان و استارتاپ های دسیگر طی کرده اند را بخوانید این کار انگیزه بسیار زیادی به شما می دهد تا به این باور برسید که این کار شدنی است. ممکن است مقالات زیادی را در این رابطه خوانده باشید اما ما در اینحا راه های غلبه بر استارتاپ ها را برای شما ارائه خواهیم کرد امیدواریم که این پیشنهادات برای شما مفید واقع شود.
خودگردان سازی راه مناسبی برای به دست آوردن رابط عمومی نیست و اغلب کارآفرینان خود بیشتر مشغول پایش محصول خود هستند تا این که نگران معروف شدن باشند. تبلیغات اندک اصلا چیز بدی نیست اما به واقع توجه به آنچه انجام میدهیم (بویژه اگر توجه به تجارت باشد نه محصول) چه نتیجهای دارد؟ بهرحال که اغلب مشتریان نشریات تکنولوژی یا صنعت را نمیخوانند پس اگر توجه به این مسائل را حذف کنید همچنان همان وظیفه و همان چالشها را در پیش دارید در حالی که انرژی صرف توجه به مسائلی که نباید، نمیکنید. دورههای مالی که از سر میگذرانید نیز میتواند تبلیغات کار شما باشد و شما را زیر ذره بین قرار دهد.
رشد آهسته میتواند شما را مطمئن سازد که در حین داشتن یک زندگی شخصی شاد سالم میتوانید کسب و کار پر رونقی داشته باشید.
بیشتر افراد تصور میکنند که موفقیت به 16 ساعت کار در هفته نیاز دارد. در اغلب مواقع، خلاف این قضیه ثابت شده است. مشغول بودن و کارامد بودن دو چیز یکسان نیستند.
Kyle Young میگوید: مشغولیت ممکن است شما را به جلو سوق دهد اما موفقیت پایدار شما را تضمین نمیکند، عادات خوب از طریق تکرار و ثبات ایجاد میشوند، نه تلاش بون فکر"
بزرگترین مخترعان و کارآفرینان دنیا زمان زیادی را صرف تفکر، بازتاب آن، برنامه ریزی و طرح ریزی میکنند.
یک روز دلخواه را به دور از عصر دیجیتال بگذرانید و به استراحت بپردازید. ذهن خود را آرام کنید و آن را برای تولید ایدههای نوین آماده کنید.
افراد بنیانگذار اغلب تشنه موفقیت هستند اما موفقیت به زمان نیاز دارد. یک طرح کسب و کار موفق و پایدار طرحی است که برای طی کردن مسیر به شما استقلال و لذت هدیه دهد. میتوانید به جای اینکه تنها بر روی رشد هدفگذاری کنید به ایجاد طرحی که به آن علاقه دارید تمرکز کنید (که در واقع خدمت به مشتریان است).
نحوه اجرای یک پروسه طولانی (و آنچه به آن علاقهمندید)
خب" استراتژی خروج شما از کسب و کارتان چیست؟"
اغلب کارآفرینان این سوال را پیش از حتی به دست آوردن یک دلار از خود میپرسند. این سوال موجب گیج شدن آنها میشود. چرا وقتی به تازگی کسب و کاری که دوست دارید را راهانداختهاید به آن فکر میکنید؟
استراتژیهای خروج اغلب در دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که کسب و کاری راه میاندازند تا آن را بند و آنهایی که مدتی به انجام آن کار میپردازند. که البته هر دو استراتژی مزایایی دارند، همه ما نیاز داریم که راهی را که دوست داریم انتخاب کنیم. لازم به ذکر است که درست است برخی پس ازخودگردان سازی آن را به میرسانند اما باید گفت که به افراد ندرت با این هدف شروع به کار میکنند.
Amir Salihefendic بنیانگذار تودویست میگوید: "چه چیزی بهتر از یک استراتژی خروج است؟ تمرکز بر به وجود اوردن شرکتی که میتواند عمر بیشتری داشته باشد و چیزهایی با ارزش واقعی ایجاد کند، مسئولیتی بلند مدت است که شرکت شما به آن اهمیت میدهد."
در ابتدای کار ارزش ایجاد کنید، سپس آن ارزش را دنبال کنید. خودگردان سازی به جای اینکه تلاش کند شما را به صدر لیست TechCrunch یا ساخت یک فعالیت پوشالی برساند، شما را وادار به توسعه محصولی میکند که ارزش هزینه کردن داشته باشد.
همانطور که پس از گذراندن 12 سال در این حرفه به این اشاره نمودم که:
چطور در یک پروژه طولانی مدت موفق باشید و ارزشها، استقلال و انعطافپذیری خود را حفظ کنید. میتوانید به جای انجام یک پروژه کوتاه مدت، در طولانی مدت سرمایهگذاری کنید.
متکی بودن صرف بر تخمینها میتوان خطرناک باشد چرا که ارزش بسیار زیاد نیاز به مقیاس بندی سریع دارد. و اگر به طور ناگهانی از اوج سقوط کنند، هیات مدیره استارتاپها به طور ناگهانی در موقعیتی آسیبپذیر قرار میگیرند.
درست است که رسانهها حرکات سریع و موفقیتهای بزرگ را بس و مشهور کنند اما اجرای یک پروژه طولانی مدت نوع دیگری از موفقیت است. رشد آهسته میتواند تنها نتیجه خودگردان سازی نباشد بلکه یک انتخاب هوشمندانه و سنجیده است.
اگر موفقیت برای شما رسیدن به اهداف خیلی بزرگ باشد، در صورتی که به آنها دست پیدا نکنید از ادامه مسیر ناامید و دلسرد میشوید در صورتی که با تمرکز بر اهداف کوچک در صورت به وجود آمدن هر نقطه عطفی احساس پیروزی خواهید داشت.
به یاد داشته باشید که موفقیت یک شبه تنها یک افسانه است.
جیر پاک میگوید: "قدرت در درون پیروزیهای کوچک و پیشرفتهای آهسته است. به همین علت سرعت آهسته و میانگین بازده بالاتری از نتایج متوسط دارد. به همین دلیل سیستم از هدف مهمتر است."
بهتر است از خود بپرسید:
مقصد کجاست؟
با رسیدن به آن چه دستاوردی خواهم داشت؟
حاضرم با سریع پیش رفتن بخشی از استراتژی خود را فدا کنم؟
برای بسیاری از خودگردان سازها نتیجه و پاداش نهایی یک زیربنای کاری متناسب، استقلال خلاقانه و مالی است.
در دنیای پیچیده و سخت استارتاپها؛ فرهنگ میتواند یک موضوع کلیشه ای باشد. مزایای سطحی و ظاهری فرهنگ یا تعادل میان کار و زندگی را پرورش نمیدهد.
شرکت انرون، یک شرکت آمریکایی در حوزه انرژی، کالا و خدمات، 4 ارزش معروف دارد:
احترام
یکپارچگی
ارتباطات
تعالی مقام
اما این ارزشهای رسمی شرکت را از یک ورشکستگی شدید و رسوایی مالی که موجب شد چندین تن از مدیران ارشد به زندان انداخته شوند، نجات ندادند.
فرهنگ از طریق انتخابهای بزرگی چون ساختار تیم، شفافیت و اهداف محصول محور رشد میکند. فرهنگ با کارهای کوچک پدیدار میشود. به عنوان نمونه میتوان بنیانگذاری را مثال زد که خود تعادل را توصیه و اجرا میکند و هر شب در ساعت 18 از دفتر خارج میشود نه زودتر.
از آنجایی که شما شروع به استخدام و رشد و توسعه یک تیم میکنید 5 راه برای پروراندن یک فرهنگ استارتاپ سالم و غنی وجود دارد:
برخلاف دیگر شرکتها که به ندرت پیش میآید تا امکانات مورد نیاز را در اختیار افراد قراردهند تا فعالیت خود را به بهترین نحو انجام دهند، شما ابزار و وسایلی را که برای پیشرفت نیاز دارند در اختیار کارمندانتان قرار دهید.
درباره خصوصیات برجسته کارمندان خود تحقیق کنید. از خصوصیات شخصی آنها گرفته تا مهارتها و دانسته هایشان. چه افرادی موجب پیشرفت سازمان میشوند؟ هم ویژگیهای ظاهری و هم ویژگیهای پنهان و واقعی آنها را بشناسید، به خاطر بسپارید و در آینده برای استخدام از آنها استفاده کنید.
در صحبت با کارمندانتان لحن مناسبی داشته باشید. فرهنگ برای یک سازمان سرمایه اساسی محسوب میشود که به سازمان در جذب افراد درجه یک و عالی و تمایل آنها برای ماندن در آن سازمان کمک میکند.
از رفتارهای نامناسب و ناسازگار دوری کنید. تمام کارآموزان صرف نظر از هر موقعیتی که دارند در هفته اول کاری خود، پشتیبانی مشتریان را بر عهده گیرند. صرف نظر از مهارت و استعدادشان، باید میزان صبر، توجه و میزان تمایل آنها سنجیده شود.
به خاطر داشته باشید که فرهنگ دائما در حال تغییر است. کوچکترین رفتاری در فرهنگ اثر دارد. به رفتار کارمندان خود توجه داشته باشید. آنها را به رفتار سالم، مثبت و مشارکت با دیگران تشویق کنید.
خودگردان سازی تنها یکی از راههای ایجاد یک کسب و کار است. صنایع سرمایه محور، نظیر انرژی، حمل و نقل، ارتباطات از راه دور، گاههای آجر و ملات و رستورانها ازغلب به بودجه نیاز دارند.
سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند بهترین راه برای رسیدن به اهداف تجاری و جاه طلبی های شخصی شما باشد. برای کسی که تمایل به کنترل کارآفرینی باشد خودگردان سازی انتخاب بسیارخوبی است. این راه برای من جواب داد، امیدوارم که پاسخگوی نیاز شما هم باشد.
برای رسیدن به آن صبر، حرکت و عزم و اراده لازم است. نتیجه اینها میتواند استقلال (مالی و شخصی) و تعادل میان کار و زندگی باشد.
میتوانید با سرعتی منطقی رشد کنید و یک زندگی شخصی سالم را تجربه کنید.
میتوانید محصولی تولید کنید که زندگی افراد را بهبود ببخشد.
پس تیمی بسازید که شما را برای رسیدن به این هدف یاری کند.
به تواناییهای خود اعتماد کنید، روی محصول خود تمرکز کنید و در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید.
درباره این سایت